کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نخل عزا
لغتنامه دهخدا
نخل عزا. [ ن َ ل ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )تابوت . نخل ماتم . نخل محرم . (آنندراج ) : صبح هر روز از صف مغرب برافرازد لواتا فلک بندد به نخل خرمی نخل عزا. شفیع (از آنندراج ).رجوع به نخل و نخل تابوت شود.
-
نخل ماتم
لغتنامه دهخدا
نخل ماتم . [ ن َ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل تابوت . (غیاث اللغات ). نخل محرم . نخل عزا. تابوت . (از آنندراج ) : برگ عشق حسن از دامان پاک عاشق است نخل ماتم می شود شمعی که بی پروانه شد.صائب (از آنندراج ).
-
نخل محرم
لغتنامه دهخدا
نخل محرم . [ ن َ ل ِ م ُ ح َرْ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل عزا. نخل ماتم . تابوت . (ازآنندراج ). نخلی که به ایام عزاداری عاشورا به انواع پارچه ها و چراغ ها و آئینه ها و شمشیرها و جز آن تزیین کنند و آن را که به اطاق مزین بزرگی شبیه است جمع کثیری...
-
نخل مریم
لغتنامه دهخدا
نخل مریم . [ ن َ ل ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عبارت از نخلی است که چون حضرت مریم در زمان تولد عیسی علیه السلام از درد زه بیقرار شده در صحرا زیر درخت خرما که خشک بود رفت از برکت آن عفیفه درخت مزبور سبز شد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : به ...
-
نخل مومین
لغتنامه دهخدا
نخل مومین . [ ن َ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نخل موم . نخلی که نخلبند سازد : بلی نخل خرمای مریم بخنددبر آن نخل مومین که علاّن نماید. خاقانی .گر به اول نستدندی اصل شیرینی ز موم نخل مومین در رطب شیرین تر از قند آمدی . خاقانی .نخل بستان و ترنج سر ایو...
-
نخل آرا
لغتنامه دهخدا
نخل آرا. [ ن َ ] (نف مرکب ) آراینده ٔ نخل . که نخل محرّم را بیاراید. || (ن مف مرکب ) آرایش شده با خرمابن ها. (ناظم الاطباء).
-
نخل آرائی
لغتنامه دهخدا
نخل آرائی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) عمل نخل آرا.
-
نخل ایزدی
لغتنامه دهخدا
نخل ایزدی . [ ن َ زَ ] (اِخ ) دهی کوچک است از دهستان چارکی بخش لنگه ٔ شهرستان لار با 62 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
نخل بالا
لغتنامه دهخدا
نخل بالا. [ ن َ ] (ص مرکب ) که قد او در رسایی چون نخل بود. مستقیم اندام . تناور. بلندقد. بالابلند : سر زنگی نخل بالا فتادچو زنگی که از نخل خرما فتاد.نظامی .
-
نخل پیر
لغتنامه دهخدا
نخل پیر. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نخل پیرا
لغتنامه دهخدا
نخل پیرا. [ ن َ ] (نف مرکب ) که نخل خرما را بپیراید و مواظبت کند. || نخلبند. رجوع به نخلبند شود.
-
نخل پیرایی
لغتنامه دهخدا
نخل پیرایی . [ ن َ] (حامص مرکب ) عمل نخل پیرا. رجوع به نخل پیرا شود.
-
نخل پیوند
لغتنامه دهخدا
نخل پیوند. [ ن َ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (نف مرکب ) کسی که نخل عاشورا را با هنرمندی بسازد. || کسی که مجسمه ٔ نخل و درختان میوه را از موم و جز آن بسازد. || نقاشی که صورت درختها را بکشد.(فرهنگ نظام ). در تمام معانی رجوع به نخلبند شود.
-
نخل تقی
لغتنامه دهخدا
نخل تقی . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر، در 65 هزارگزی جنوب شرقی کنگان درجلگه ٔ گرمسیری واقع است و 1150 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است . (از فرهنگ جغرافیائی ...
-
نخل جت
لغتنامه دهخدا
نخل جت . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش لنگه ٔ شهرستان لار. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).