کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخله کلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نخلة
لغتنامه دهخدا
نخلة. [ ن َ ل َ ] (اِخ ) (ذوالَ ...) لقب مسیح بن مریم علیهاالسلام . (منتهی الارب ).
-
نخلة
لغتنامه دهخدا
نخلة. [ ن َ ل َ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) روزی [ جنگی ] از روزهای فجار است ، و فجار جایگاهی است میان مکه و طایف . (از مجمعالامثال میدانی ).
-
نخلة
لغتنامه دهخدا
نخلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) درخت خرما. (دهار) (کنزاللغات ). یک خرمابن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). یک درخت خرما. (غیاث اللغات ). واحد نخل است . رجوع به نخل شود.
-
نخلة
دیکشنری عربی به فارسی
نخل , نخل خرما , نشانه پيروزي , کاميابي , کف دست انسان , کف پاي پستانداران , کف هرچيزي , پهنه , وجب , با کف دست لمس کردن , کش رفتن , رشوه دادن
-
نَّخْلَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
نخل - درخت خرما
-
نخله ٔ محمود
لغتنامه دهخدا
نخله ٔ محمود. [ ن َ ل َ / ل ِی ِ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است مابین مکه و طایف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). موضعی است به حجاز قریب مکه ، در آن خرما و مو است ، و آن مرحله ٔ اولی است کسی را که از مکه بیرون آید. (از معجم البلدان ) : آمده تا نخله ٔ محموددر...
-
ابن نخله
لغتنامه دهخدا
ابن نخله . [ اِ ن ُ ن َ ل َ ] (ع ص مرکب ) دَنی . ناکس .
-
نخله ٔ بنی محمود
لغتنامه دهخدا
نخله ٔ بنی محمود. [ ن َ ل َ / ل ِ ی ِ ب َ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است مابین مکه و طایف . (آنندراج ) : چون به نخله ٔ بنی محمود رسیدم توانگر رااجل فرارسید. (گلستان ). رجوع به نخله ٔ محمود شود.
-
نخله ٔ بنی هلال
لغتنامه دهخدا
نخله ٔ بنی هلال . [ ن َ ل َ / ل ِ ی ِ ب َ هَِ ] (اِخ ) نام موضعی است در راه مکه ، و آن نخلستانی است از شکرستان ، و بنی هلال قبیله ای است از عرب . (غیاث اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
کلیم
لغتنامه دهخدا
کلیم . [ ک َ] (اِخ ) لقب موسی علیه السلام . (منتهی الارب ). لقب موسی علیه السلام ، چرا که اکثر با حق تعالی کلام می کردند. (آنندراج ) (غیاث ). کلیم اﷲ. لقب موسی (ع ) پیامبر بنی اسرائیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اندر فضایل تو قلم گویی چون نخله ٔ ...
-
تخله
لغتنامه دهخدا
تخله . [ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) نعلین باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 428) (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). عصا و نعلین . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نعلین و کفش . عصا و چوبدستی . (ف...
-
فضایل
لغتنامه دهخدا
فضایل . [ ف َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ فضیلة. (یادداشت مؤلف ). برتریها. هنرها. فزونیها در دانش . (فرهنگ فارسی معین ) : اندر فضایل تو قلم گویی چون نخله ٔ کلیم پیمبر شد. منجیک ترمذی .حدیث او معانی در معانی رسوم او فضایل در فضایل . منوچهری .این قدر از فضایل ای...
-
نخل
لغتنامه دهخدا
نخل . [ ن َ ] (ع اِ) درخت خرما. (فرهنگ نظام ) (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). خرمادرخت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نخیل . (مهذب الاسماء). خرمابن . (مهذب الاسما) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98) (منتهی الارب ). نخیل لینة. عذق . عقار. باسقه .(یادداشت مؤلف...
-
پیمبر
لغتنامه دهخدا
پیمبر. [ پ َ ی ُ / ی َ ب َ ] (نف مرکب ) مخفف پیامبر. پیغامبر. پیامبر. (آنندراج ). پیغمبر. رسول . پیغام برنده . فرستاده . که پیغام برد. خبر برنده : اندر فضایل تو قلم گویی چون نخله ٔ کلیم پیمبر شد. منجیک .پیمبر تویی هم تو پیل [ ببر ] دلیربهر کینه گه بر...