کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نخل
/naxl/
معنی
۱. (زیستشناسی) از درختان گرمسیری با تنۀ استوانهای و بیشاخه و برگهای بزرگ و دارای بریدگیهای عمیق؛ درخت خرما.
۲. [قدیمی] تابوت.
۳. [قدیمی] عماری.
۴. [قدیمی] آرایش تابوت مرده.
۵. [قدیمی] گل یا درخت مصنوعی که از موم یا کاغذ درست کنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خرمابن، درختخرما، فسیل، مغ، نخیل
برابر فارسی
خرمابن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخل
لغتنامه دهخدا
نخل . [ ن َ ] (ع اِ) درخت خرما. (فرهنگ نظام ) (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). خرمادرخت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نخیل . (مهذب الاسماء). خرمابن . (مهذب الاسما) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98) (منتهی الارب ). نخیل لینة. عذق . عقار. باسقه .(یادداشت مؤلف...
-
نخل
واژگان مترادف و متضاد
خرمابن، درختخرما، فسیل، مغ، نخیل
-
نخل
فرهنگ واژههای سره
خرمابن
-
نخل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) درخت خرما.
-
نخل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] naxl ۱. (زیستشناسی) از درختان گرمسیری با تنۀ استوانهای و بیشاخه و برگهای بزرگ و دارای بریدگیهای عمیق؛ درخت خرما.۲. [قدیمی] تابوت.۳. [قدیمی] عماری.۴. [قدیمی] آرایش تابوت مرده.۵. [قدیمی] گل یا درخت مصنوعی که از موم یا کاغذ درست کنند.
-
نخل
دیکشنری فارسی به عربی
تاريخ , نخلة
-
نخل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: deraxt-e xormâ طاری: naxl طامه ای: naxl طرقی: naxl کشه ای: naxl نطنزی: naxl
-
نخل
لهجه و گویش تهرانی
اتاقک چوبی تزئین شده که در ایام عزاداری روی شانه حرکت دهند.
-
واژههای مشابه
-
نَّخْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
نخل - درخت خرما
-
نِخَلْ
لهجه و گویش گنابادی
nekhal در گویش گنابادی یعنی گرد و خاک ، گرد و غبار ، ضایعات ، مصالح ساختمانی که به خاطر بازسازی یا تعمیر از ساختمان جدا شده است.
-
نَخْل
لهجه و گویش گنابادی
nakhl در گویش گنابادی یعنی سازه ای چوبی که از آن در مراسمات مذهبی در محرم استفاده میشود و آن را با پارچه و آینه و پرچم و طناب میارایند و حرکت میدهند.
-
نخل ابراهیم
لغتنامه دهخدا
نخل ابراهیم . [ ن َ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهواز بخش میناب شهرستان بندرعباس ، در 15 هزارگزی مغرب میناب و 3 هزارگزی شمال راه میناب به تیاب در جلگه ٔگرمسیری واقع است و 600 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش خرما و شغل اهالی زراعت است . مزرعه ...
-
نخل بستن
لغتنامه دهخدا
نخل بستن . [ ن َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) نخلبندی کردن . عمل نخلبند. رجوع به نخلبند شود : بر سبزه ز سایه نخل بنددبر قامت سرو و گل بخندد. نظامی .رطب را استخوان آن شب شکستندکه خرمای لبت را نخل بستند. نظامی .همه نخلبندان بخایند دست ز حیرت که نخلی چنین ، کس ...
-
نخل تابوت
لغتنامه دهخدا
نخل تابوت . [ ن َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل ماتم . آرایشی که بر تابوت مردگان سازند. (ناظم الاطباء). تابوتی که از غره ٔ محرم سازند و آن را نخل تابوت گویند و تابوت روز دهم اگرچه به شکل تابوت است اما ده برابر تابوت و آن نخل است . (آنندراج ). آر...