کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخجیربان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نخجیربان
/naxjirbān/
معنی
شکاربان؛ شکارچی؛ صیاد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخجیربان
لغتنامه دهخدا
نخجیربان . [ ن َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) صیاد. شکارچی .
-
نخجیربان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] naxjirbān شکاربان؛ شکارچی؛ صیاد.
-
واژههای مشابه
-
پیرعمر نخجیربان
لغتنامه دهخدا
پیرعمر نخجیربان . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به صحرای مرید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 481).
-
جستوجو در متن
-
نخجیرزن
واژگان مترادف و متضاد
شکارافکن، شکارچی، صیاد، نخجیربان، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر، نخجیرگیر
-
نخجیروال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. هندی] ‹نخجیروان› [قدیمی] naxjirvāl نخجیربان؛ نخجیرزن؛ نخجیرگیر؛ شکارچی؛ شکاربان: ◻︎ نخجیروالان اینملک را / شاگرد باشد فزون ز بهرام (فرخی: ۲۲۳).
-
بان
لغتنامه دهخدا
بان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب . خداوند. بزرگ . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). دارنده ٔ چیزی . (فرهنگ رشیدی ). در پهلوی پان ...