کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخاعبرونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
myelocele
نخاعبرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرونزدگی لولۀ عصبی به علت آسیب یا نارسایی ستون مهرهها
-
واژههای مشابه
-
meningomyelocele
شامه ـ نخاعبرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرونزدگی نخاع و برونشامۀ آن به علت آسیب دیدن یا وجود نارسایی در ستون مهرهها
-
نخاع
لغتنامه دهخدا
نخاع . [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] (ع اِ) مغز مهره ٔ پشت . حرام مغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغز میان مهره ٔ پشت . مغز حرام . (فرهنگ نظام ). و آن رشته مانندی است سپید میان مهره ها که از دماغ فرودآید و شعبه ایش در اندام رَوَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پش...
-
نخاع
واژگان مترادف و متضاد
حراممغز، مغزتیره، مغزحرام
-
نخاع
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) مادة نرم و سفیدرنگی که به صورت رشته ای درون ستون فقرات جای دارد.
-
نخاع
دیکشنری عربی به فارسی
مغز استخوان , مخ , مغز , قسمت عمده , جوهر
-
نخاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) noxā' مادۀ چرب، نرم، و سفیدرنگ که به شکل طناب میان ستون فقرات جا دارد؛ مغز حرام؛ مغز تیره.
-
برونی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به برون) boruni مربوط به برون؛ بیرونی.
-
extrusive, effusive
برونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] 1. مرتبط با فرایند برونریزی گدازه 2.ویژگی سنگهای حاصل از برونریزی
-
برونی
لغتنامه دهخدا
برونی . [ ب ِ / ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برون . بیرونی . خارجی . ظاهری . مقابل درونی . مقابل داخلی . (یادداشت دهخدا). و رجوع به بیرونی شود.
-
برونی
دیکشنری فارسی به عربی
خارج
-
syringomyelia, cavitary myelitis, hydrosyringomyelia, Morvan's syndrome, myelosyringosis, syringomyelic syndrome, syringomyelus
نخاعگشادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] افزایش حجم و قطر مجرای مرکزی نخاع
-
lumbar puncture, spinal puncture, thecal puncture, rachiocentesis, spinal tap
بذلنخاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرون کشیدن مایع مغزینخاعی از بین مهرههای سوم و چهارم کمر برای تشخیص یا درمان
-
بصل نخاع
لغتنامه دهخدا
بصل نخاع . [ ب َ ص َ ل ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجرایی است که مشابهت تامی بمجرای ماهیان دارد ولی از آن وقت ببعد ماده ٔ سریشمی که این مجری را پر کرده مبدل بجوهر سنجابی میشود. خود یکمرتبه مشاهده نموده ام که پس از تولدهم هنوز این مجری باقی بوده ...