کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نحیف
/nahif/
معنی
لاغر؛ نزار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باریکاندام، ضعیف، لاغر، ناتوان، نزار ≠ قوی
دیکشنری
bony, decrepit, drawn, feeble, frail, gaunt, lean, meager, peaked, poor, puny, scrag, scraggy, scrawny, sickly, skinny, slight, thin, wan, weak-minded, wreck
-
جستوجوی دقیق
-
نحیف
لغتنامه دهخدا
نحیف . [ ن َ ] (اِخ ) نوروزعلی بیگ شاملو. او راست :فتادگان به فلک سر فرونمی آرندزمین به گرد سر آسمان نمیگردد.عشق زیاد مایه ٔ اندوه میشودتریاق کار زهر کند چون فزون خوری .(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 511).
-
نحیف
لغتنامه دهخدا
نحیف . [ ن َ ] (ع ص ) لاغر. نزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). خول . (ناظم الاطباء). مرد عاجز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قضیف . (از منتهی الارب ). ضاوی . (یادداشت مؤلف ). تکیده . ج ، نحاف ، نحفاء : نحیف است چون خیزرانی و...
-
نحیف
لغتنامه دهخدا
نحیف . [ن َ ] (اِخ ) رازی چنی لال لکهنوئی . از پارسی گویان هند است و نزد میرزا فاخر مکین شاعری آموخته . او راست :وفا با بیوفا کردم چه کردم غلط کردم خطا کردم چه کردم (ازتذکره ٔ صبح گلشن ص 511).
-
نحیف
واژگان مترادف و متضاد
باریکاندام، ضعیف، لاغر، ناتوان، نزار ≠ قوی
-
نحیف
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) لاغر، نزار.
-
نحیف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] nahif لاغر؛ نزار.
-
نحیف
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي , اهانة , ضعيف , ضييل , لحم بدون دهن , منهک , نحيف
-
واژههای مشابه
-
نحيف
دیکشنری عربی به فارسی
لا غر , نحيف , بدقيافه , زننده , بي ثمر , لا غرکردن , زننده ساختن , ويران کردن , لندوک , دراز وباريک
-
نحیف شدن
دیکشنری فارسی به عربی
قمة
-
ضعیف و نحیف
فرهنگ گنجواژه
ضعیف.
-
زار و نحیف
فرهنگ گنجواژه
ضعیف.
-
از غم و حسرت نحیف شدن
دیکشنری فارسی به عربی
صنوبر
-
جستوجو در متن
-
زننده ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
نحيف