کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نحو
/nahv/
معنی
۱. روش؛ شیوه؛ طرز.
۲. (زبانشناسی) مجموعۀ قواعدی که دربارۀ آرایش کلمات برای ساخت جمله یا عبارت بحث میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دستور، گرامر
۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
syntax
نحو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از مطالعات زبانی که به مطالعۀ قواعد تشکیل سازههای بزرگتر از واژه در جملهسازی اختصاص دارد
-
نحو
لغتنامه دهخدا
نحو. [ ن َح ْوْ ] (ع اِ) (علم ...) علم اِعراب سخن عرب است ، یعنی آنچه بدان معرفت احوال کلمات عرب از اِعراب و اِفراد و ترکیب حاصل گردد. (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). و آن علم به قوانینی است که به وسیله ٔ آن احوال ترکیبات عربی از قبیل اِعراب و بناء و جز...
-
نحو
لغتنامه دهخدا
نحو. [ ن َح ْوْ ] (ع اِ) راه .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طریق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). طریقه . (ناظم الاطباء). || اسلوب . (ناظم الاطبا) (غیاث اللغات ). طرز.طور. شکل . (یادداشت مؤلف ). || نوع . (ناظم الاطباء). قسم . گونه . (ی...
-
نحو
لغتنامه دهخدا
نحو. [ ن ُ ح ُوو ] (ع اِ) ج ِ نَحْو. (اقرب الموارد). رجوع به نَحْو شود.
-
نحو
واژگان مترادف و متضاد
۱. دستور، گرامر ۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
-
نحو
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - طریقه ، راه . 2 - اسلوب ، روش . 3 - نام علمی است که موضوع آن اِعراب کلمات و قوانین درست نوشتن و درست خواندن است .
-
نحو
دیکشنری عربی به فارسی
دستور زبان , گرامر
-
نحو
دیکشنری عربی به فارسی
اينده , روي , بسوي , بطرف , نسبت به , درباره , نزديک به , مقارن , درراه , براي
-
نحو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، اَنحا جمع] nahv ۱. روش؛ شیوه؛ طرز.۲. (زبانشناسی) مجموعۀ قواعدی که دربارۀ آرایش کلمات برای ساخت جمله یا عبارت بحث میکند.
-
واژههای مشابه
-
syntactician
متخصص نحو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کسی که در علم نحو تخصص دارد متـ . نحوی 2
-
به نحو
فرهنگ واژههای سره
به گونه
-
نحو احسن
واژهنامه آزاد
بهترین نحو
-
صرف و نحو
لغتنامه دهخدا
صرف و نحو. [ ص َ ف ُ ن َح ْوْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو علمند از علوم ادبی که در تداول با یکدیگر ذکر می شوند. رجوع به کلمه ٔ صرف و کلمه ٔ نحو شود.
-
سارَ باتّجاهِ (نَحوَ)
دیکشنری عربی به فارسی
به سمت…حرکت کرد (پيش رفت) , به سوي…رفت , به جانب…رفت (حرکت کرد) , متوجه…شد