کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحنحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نحنحة
لغتنامه دهخدا
نحنحة. [ ن َ ن َ ح َ ] (ع مص ) گردان شدن آواز در شکم . || گلو روشن کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخوفیدن . (زوزنی ). خفیدن . تنحنح کردن . (یادداشت مؤلف ). || به زشتی و درشتی برگردانیدن شتر را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). به زشتی و ...
-
واژههای همآوا
-
نهنهة
لغتنامه دهخدا
نهنهة. [ ن َ ن َ هََ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از کاری و سرزنش نمودن . (از منتهی الارب ). واداشتن . (زوزنی ). منع کردن و بازداشتن از کاری . (از متن اللغة). || بانگ برزدن بر سبع تا بازایستد. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
حفیدن
لغتنامه دهخدا
حفیدن . [ ح ُ دَ ] (مص ) سرفه کردن . سرفیدن . سعال . نحنحه . (یادداشت مرحوم دهخدا).