کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نحطة
لغتنامه دهخدا
نحطة. [ ن َ طَ ] (ع اِ) بیماریی است در سینه ٔ اسب و شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). علتی است که در سینه ٔ اسب و شتر پیدا شود وبهبود نیابد. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || واحد نحط است . (المنجد). رجوع به نحط شود.
-
جستوجو در متن
-
منحطة
لغتنامه دهخدا
منحطة. [ م ُ ح َ طَ ] (ع ص )نحطه رسیده از اسب و شتر. (منتهی الارب ). اسب و یا شتر گرفتار بیماری نحطه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نحطةرسیده از اسب و شتر. و نحطة بیماریی است در سینه ٔ اسب و شتر. (آنندراج ). رجوع به منحوط شود.
-
منحوط
لغتنامه دهخدا
منحوط. [ م َ ] (ع ص ) اسب و شتر نحطه زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به منحوط و منحطة شود.
-
منحوطة
لغتنامه دهخدا
منحوطة. [ م َ طَ ] (ع ص ) تأنیث منحوط. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسبان و شتران گرفتار بیماری نحطة . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منحوط و منحطة شود.