کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجیة
لغتنامه دهخدا
نجیة. [ ن َجی ی َ ] (ع ص ) تأنیث ِ نجی . رجوع به نجی شود. || ناقة نجیة؛ ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
ابن نجیه
لغتنامه دهخدا
ابن نجیه . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) از شاگردان ابوالربیع حامدبن علی . یکی از صُنّاع ِ آلات فلکیه . (ابن الندیم ).
-
ابن نجیه
لغتنامه دهخدا
ابن نجیه . [ اِ ن ُ ن ُ ج َی ْ ی َ ] (اِخ )علی بن نجا. واعظ مشهور. او از علمای حنبلیان است .
-
جستوجو در متن
-
نجی
لغتنامه دهخدا
نجی . [ ن َ جی ی ] (ع اِ) راز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سِر. (اقرب الموارد) (المنجد). ج ، انجیة. || (ص ) همراز. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار) (دستور اللغة). همراز کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). که با او راز گوئی...