کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sidereal period
دورۀ نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دورۀ گردش یک جِرم آسمانی به دور جرمی دیگر که نسبت به ستارههای دوردست سنجیده شود
-
sidereal day
روز نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فاصلۀ زمانی میان دو گذر متوالی نقطۀ اعتدال بهاری از نصفالنهار ناظر
-
astronomic latitude
عرض نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زاویۀ میان امتداد قائم و صفحۀ استوای آسمان
-
astrophotographer
عکاس نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فردی که به عکاسی نجومی میپردازد
-
astrophotography
عکاسی نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] عکاسی تخصصی از پدیدههای آسمانی، ازجمله ماه، سیارهها، خورشید، ستارهها، سحابیها و کهکشانها
-
روز نجومی
لغتنامه دهخدا
روز نجومی . [ زِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مدت زمان بین دو عبور علیای ستاره ای است (این روز برای تمام ستاره ها یکی است ).
-
ساعت نجومی
لغتنامه دهخدا
ساعت نجومی . [ ع َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دو نیم گهری . (غیاث ) (آنندراج ). در التفهیم ابوریحان بیرونی آمده : ساعتها دو گونه اند: یکی راست است ، و او را مستوی خوانند و هر یکی از این ساعات مستوی تیری است از بیست و چهار تیر از جمله ٔ شباروز....
-
سال نجومی
لغتنامه دهخدا
سال نجومی . [ ل ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع بسال شود.
-
نجومی کاشانی
لغتنامه دهخدا
نجومی کاشانی . [ ن ُ ی ِ ] (اِخ )ملا غیاث . به روایت نصرآبادی «در فن نجوم و وقت ساعت سازی قدرت بسیار داشته چنانچه وقت ساعتی در کاشان ساخته . طبع نظمی هم داشت ، جهت قاضی اران که از قرای کاشان است و نهایت کراهت منظر داشته این قطعه را گفته :طرفه قومند م...
-
تقویم نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
تقويم
-
سال نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
سنت
-
دوربین نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
منظار
-
astronomical survey, astronomical surveying, survey 3
نقشهبرداری نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تصویرگیری و نقشهبرداری منظم و پوششی از ناحیهای از آسمان
-
حبیب اﷲ نجومی
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ نجومی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ن ُ ] (اِخ ) فرزند حاج میرزا احمد منجم باشی شیرازی پسر حاج محمد جعفر است . خود و پدر او متخصص علوم نجوم بودند.تقویمهای رقومی (عددی ) و فارسی (حروفی ) استخراج پدراو میرزا احمد که به سالهای 1305 - 1315 هَ . ش . چاپ شده...
-
متخصص فیزیک نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
فيزيائي فلکي