کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجلاء
لغتنامه دهخدا
نجلاء. [ ن َ] (ع ص ) زن فراخ چشم . (منتهی الارب ). تأنیث انجل است . رجوع به انجل شود. || عین نجلاء؛ چشم فراخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چشمی فراخ بزرگ . (مهذب الاسماء). || طعنة نجلاء؛ زخم نیزه ٔ فراخ . (ناظم الاطباء). طعنه ٔ فراخ جراحت . (مهذب...
-
جستوجو در متن
-
نجل
لغتنامه دهخدا
نجل . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نجلاء. رجوع به نجلاء شود.
-
نجل
لغتنامه دهخدا
نجل . [ ن َ ج َ ] (ع اِ) کسانی که پشکل و سرگین و مانند آن را برای اصلاح گل خشت از جائی نقل کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || (مص ) فراخ چشم گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فراخ شدن چشم و زیبا شدن آن . (از اق...