کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجعة
لغتنامه دهخدا
نجعة. [ ن ُ ع َ ] (ع اِمص ) جستجوی آب و علف و نگاهداری آن به جای خود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). طلب آب و گیاه کردن در موضع آنها. (فرهنگ خطی ) (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). طلب گیاه کردن در جای خودش و مساقط غیث ، اسم است از نجوع . (اقرب...
-
واژههای مشابه
-
نجعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نجعَة] [قدیمی] noj'e جستجوی آبوعلف؛ جستجوی چراگاه.
-
نجعه
واژهنامه آزاد
گیاه جستن
-
واژههای همآوا
-
نجات
فرهنگ نامها
(تلفظ: nejāt) (عربی) رهایی از خطر ، وضع دشوار یا ناخوشایند ؛ (در قدیم) (به مجاز) رستگاری .
-
نجات
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهاییفراغ ۲. رستن، رهیدن ≠ اسارت، درگیری
-
نجات
فرهنگ واژههای سره
رهای
-
نجات
فرهنگ فارسی معین
( نَ) [ ع . نجاة ] (اِمص .)رهایی ، خلاصی ، رستگاری .
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن َ ] (ع اِمص ) رهائی . خلاصی . آزادی . (ناظم الاطباء). رستگاری . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (دهار). رستن . (فرهنگ نظام ). نجاح . برستن . رهائی یافتن . منجا. منجات . نجاء. پرماس . خلاص . (یادداشت مؤلف ) : و از آن نجات یافتم...
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن ِ ] (اِخ ) عبدالعالی (یا عبدالعال ) (میر...) ، فرزند میر محمدمؤمن حسینی . از شاعران قرن دوازدهم هجری [ معاصر با حزین و نصرآبادی ] و از منشیان و مستوفیان بنام عهد صفوی است . وی مدتی سمت کتابداری در کتابخانه ٔ شاه سلطان حسین صفوی داشته و به...
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن ِ ] (اِخ ) محمدحسین (میرزا...)، ملقب به معین الاسلام . از متأخرین شعر است . وی داستان بوزاسف و بلوهر را بعنوان «کلید بهشت » به نظم آورده است و ماده ٔ تاریخ آن را (1310 هَ . ق .) چنین سروده :به تاریخ ختمش نجات این نوشت عطاآمدت زو کلید بهشت...
-
نجاة
لغتنامه دهخدا
نجاة. [ ن َ ] (ع مص ) رهیدن . نجو. نجاء. نجایة. (منتهی الارب ). رستگاری . رهیدن . (آنندراج ). رستن . (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). برستن . (زوزنی ). رجوع به نجات شود. || (اِ) حسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ||...
-
نجات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نجاة] nejāt ۱. رهایی یافتن. خلاص؛ رهایی.۲. [قدیمی، مجاز] رستگاری.
-
نَّجَاةِ
فرهنگ واژگان قرآن
نجات