کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجاست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نجاست
/nejāsat/
معنی
۱. هر چیز نجس.
۲. [قدیمی، مجاز] پلیدی؛ ناپاکی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آلودگی، براز، بول، پلیدی، جعل، غایط، فضله، کثافت، گه، مدفوع، نجسی، وژن ≠ طهارت، نظافت
دیکشنری
dirt, filth, impureness, ordure, pollution
-
جستوجوی دقیق
-
نجاست
واژگان مترادف و متضاد
آلودگی، براز، بول، پلیدی، جعل، غایط، فضله، کثافت، گه، مدفوع، نجسی، وژن ≠ طهارت، نظافت
-
نجاست
فرهنگ فارسی معین
(نِ سَ) [ ع . نجاسة ] 1 - (اِمص .) پلیدی ، ناپاکی . 2 - (اِ.) فضلة انسان یا حیوان .
-
نجاست
لغتنامه دهخدا
نجاست . [ ن َ / ن ِ س َ ] (از ع ، اِ) پلیدی . ناپاکی . (ناظم الاطباء). پلیدی . (السامی ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسما). ریخ . (زمخشری ). خبث . (منتهی الارب ). رجس . || فضله ٔ انسان و دیگر حیوانات غیر از ستور. (ناظم الاطباء). غایط : مگس بر نجاست آدمی ن...
-
نجاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نجاسة] (فقه) nejāsat ۱. هر چیز نجس.۲. [قدیمی، مجاز] پلیدی؛ ناپاکی.
-
نجاست
دیکشنری فارسی به عربی
فضاعة
-
واژههای همآوا
-
نجاسة
لغتنامه دهخدا
نجاسة. [ ن َ س َ ] (ع مص ) پلید شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). ناپاک و پلید گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || پلید بودن . (از اقرب الموارد). نَجْس . نَجَس . رجوع به نَجْس و نجاست شود.
-
جستوجو در متن
-
اَخ، اَخی، اَهی، ائیی
لهجه و گویش تهرانی
نجاست
-
ائی
لهجه و گویش تهرانی
نجاست
-
گوه
لهجه و گویش تهرانی
نجاست
-
تِرِکمون، ترکمان
لهجه و گویش تهرانی
نجاست
-
کِکِه
لهجه و گویش تهرانی
نجاست
-
اَه کردن،ائیی کردن
لهجه و گویش تهرانی
نجاست کردن بچه
-
اَه، ائی،ایی، اهی، اَخ
لهجه و گویش تهرانی
نامطلوب،نجاست