کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجات دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجات دادن
لغتنامه دهخدا
نجات دادن . [ ن َ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . آزاد نمودن . خلاص نمودن . (ناظم الاطباء). انجاء. رهانیدن : خاک درگاهت دهد از علت خذلان نجات کاتفاق است این که از یاقوت کم گردد وبا.خاقانی .
-
نجات دادن
دیکشنری فارسی به عربی
سلم
-
واژههای مشابه
-
rescue team
گروه نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گروهی از خدمۀ کشتی که وظیفۀ کمک و نجات بر عهدۀ آنها است
-
rescue
نجات 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیاتی که در آن نیروهای آموزشدیده، سانحهدیدگان را از وضعیت بهوجودآمده به حالت ایمنی و سلامت برسانند
-
save2
نجات 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تلاش موفقیتآمیز دروازهبان در جلوگیری از گل شدن توپ
-
life boat
قایق نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] قایق آمادهای که به امکانات نجات در شب و روز مجهز است و میتوان آن را بهسرعت به آب انداخت
-
rescue train
قطار نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که برای بازیابی قطار یا خطنورد سانحهدیده و نجات سرنشینان آن به کار میرود
-
salvage excavation
کاوش نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کاوشی که در حیطۀ باستانشناسی نجات انجام میگیرد
-
چتر نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← چتر
-
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی زیردریایی ویژۀ امداد و نجات که در منطقهای که یگانهای شناور قادر به فعالیت نیستند کارایی دارد
-
life buoy
شناوۀ نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای شناور برای نجات افرادی که در آب افتادهاند متـ . حلقۀ نجات life ring
-
life ring
حلقۀ نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← شناوۀ نجات
-
چتر نجات
فرهنگ فارسی معین
( ~ نِ) (اِمر.) چتری که چتربازان به پشت خود می بندند و هنگام پریدن از هواپیما به خارج باز می شود و به وسیلة آن فرود می آیند.
-
روز نجات
لغتنامه دهخدا
روز نجات . [ زِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . || روز خلاص از دست دشمن . (شرفنامه ٔ منیری ).