کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نثج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نثج
لغتنامه دهخدا
نثج . [ ن َ ] (ع مص ) بیرون انداختن کون ، آنچه در شکم است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بیرون انداختن آنچه در شکم دارد. (از اقرب الموارد). گویند: نثج استه نثجاً. || نثج بطنه بالسکین ؛ به دشنه پاره کرد شکم او را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)...
-
نثج
لغتنامه دهخدا
نثج . [ ن ِ ](ع ص ) بددل بی خیر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). جبان و ترسوی بی خیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
نثج
لغتنامه دهخدا
نثج . [ ن ُ ث ُ ] (ع اِ) کون ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دبرها. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
نسج
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافت ۲. بافتن ۳. بافته، منسوج
-
نسج
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) بافت و بافتگی .
-
نسج
لغتنامه دهخدا
نسج . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) بافته . (غیاث اللغات ). منسوج . بافته شده . گویند: ثوب نسج الیمن ؛ یعنی بافته شده در یمن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). ج ،انساج ، انسجة. (یادداشت مؤلف ). || تنیده . (یادداشت مؤلف ). || بافت . (لغات فرهنگستان ) (ناظم الاط...
-
نسج
لغتنامه دهخدا
نسج . [ ن ُ س ُ ] (ع اِ) سجاده ها. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (فرهنگ نظام ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || ج ِ نسیج . (از اقرب الموارد). رجوع به نسیج شود.
-
نسج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] nasj ۱. (زیستشناسی) = بافت۲. (اسم مصدر) [قدیمی] بافتن.