کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نتاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نتاق
لغتنامه دهخدا
نتاق . [ ن ِ ] (ع اِ) رویاروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حیال . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة). یقال : بنی داره نتاق داره ؛ ای بحیاله . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
نطاق
لغتنامه دهخدا
نطاق . [ ن َطْ طا ] (از ع ، ص )سخن ران . (ناظم الاطباء). زبان آور. (یادداشت مؤلف ). نطّاق ، بر وزن صرّاف که در مبالغه ٔ «ناطق » استعمال کنند، از کلمات ساختگی است ، مانند «ثبّات » و «صرّاف » و امثال آنها. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز).
-
نطاق
لغتنامه دهخدا
نطاق . [ ن ِ ] (ع اِ) میان بند مردان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). میان بند. (دستوراللغة). کمربند. (غیاث اللغات )(از ناظم الاطباء). کمر. (مهذب الاسماء) (دهار). منطقه . (یادداشت مؤلف ). آنچه بدان میان را بندند. (از متن اللغة) (از اقر...
-
نطاق
واژگان مترادف و متضاد
خطیب، زبانآور، سخنپرداز، سخنران، سخنگو، سخنور، ناطق
-
نطاق
فرهنگ فارسی معین
(نَ طّ) [ ع . ] (ص .) نطق کننده ، سخن ران .
-
نطاق
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِ.) کمربند.
-
نطاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی] nattāq کسی که خوب سخنرانی میکند؛ سخنور.
-
نطاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] netāq ۱. کمربند؛ میانبند.۲. نوعی جامۀ زنانه شبیه چادر که کمر آن را میبندند و دامن آن به زمین کشیده میشود.
-
نطاق
واژهنامه آزاد
ع.(به کسر نون) کمربند ، میان بند ، و نوعی چادر زنانه که میان آن را می بندند