کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبی التوبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبی التوبة
لغتنامه دهخدا
نبی التوبة. [ ن َ بی یُت ْت َ ب َ ] (اِخ ) از القاب رسول اﷲ محمدبن عبداﷲ است .
-
واژههای مشابه
-
نبي
دیکشنری عربی به فارسی
پيامبر , پيغمبر , نبي
-
نَّبِيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبر (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خواند...
-
nabist
نبیگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندانی که در فاصلۀ دو جنگ جهانی اول و دوم از شیوۀ نبیها پیروی کردند و پس از جنگ جهانی دوم به نو امپرسیونیست (nouveau impressioniste) مشهور شدند
-
nabism
نبیگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گرایشی هنری که ویژگی آن پیروی از شیوۀ نقاشی نبیهاست و موضوع اصلی آثار هنری خلقشده در این گرایش منظرهسازی است
-
نبیالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: nabiyollāh) (عربی) رسول خدا ؛ (در ادیان) عنوانی برای پیغمران ؛ (در اعلام) از القاب پیغمبر اکرم (ص) .
-
صالح نبی
لغتنامه دهخدا
صالح نبی . [ ل ِ ح ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به صالح پیغمبر... شود.
-
هفت نبی
لغتنامه دهخدا
هفت نبی . [ هََ ن َ بی ی / بی ] (اِخ ) در عالم سفلی هفت نبی یا هفت ناطق ظهور کرده اند: آدم ، نخستین ناطق است ولی ظاهراً نخستین بشر نیست . سپس نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی ، محمد و محمدالقام به ترتیب مبعوث شده اند. محمدالقام پسر اسماعیل است که فرقه ای ...
-
یونس نبی
لغتنامه دهخدا
یونس نبی . [ ن ُ س ِ ن َ ] (اِخ ) یوناه . یونان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یوناه و یونس بن متی شود.
-
یعقوب نبی
لغتنامه دهخدا
یعقوب نبی . [ ی َ ب ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به یعقوب بن اسحاق ... شود.
-
حجی نبی
لغتنامه دهخدا
حجی نبی . [ ح َج ْ جی ن َ ] (اِخ ) حجی . حگی . نام کتابی از تورات .
-
ده نبی
لغتنامه دهخدا
ده نبی . [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار. واقع در 42هزارگزی باختری ششتمد. دارای 165 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. شغل اهالی : کرباس بافی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شاه نبی
لغتنامه دهخدا
شاه نبی . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش هندیجان شهرستان خرمشهر. دارای 220 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
سموئیل نبی
لغتنامه دهخدا
سموئیل نبی . [ س َ ل ِ ن َ ] (اِخ ) یعنی مسموع از خدا و او فرزند دعا و پیغمبر و هم قاضی معروف عبرانیان بود پدر وی القانه و مادرش حنا نام داشت ؛ و در رامه در کوه افرائیم که در طرف شمال شرقی اورشلیم واقع است متولد گشته ، در سن شباب به شیلو برده شده ودر...