کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبیالله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نبیّ، جمع: انبیا] nabi ۱. پیغمبر.۲. خبردهنده از غیب به الهام خداوند.
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نپی، نوی› [قدیمی] no(e)bi قرآن مصحف: ◻︎ به سورهسورت تورات و سطرسطرِ زبور / به آیت آیت انجیل و حرفحرفِ نبی (ادیب صابر: ۳۰۰).
-
نَّبِيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبر (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خواند...
-
نبی
دیکشنری فارسی به عربی
نبي
-
الله
واژگان مترادف و متضاد
آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، دادار، رب، یزدان
-
اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹اله› 'allāh خدا؛ ایزد؛ معبود یگانه؛ واجبالوجود.
-
الله
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ لا) [ ع . ] (اِ.)ایزد، خدا، معبود یگانه . ؛~ُ اعلم خدا داناتر است . (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است ). ؛~ اکبر الف - خدا بزرگ تر است . (هنگام تعجب ، عصبانیت و تأیید گفته می شود). ب - بخشی از اذان و نماز است .
-
الله
لغتنامه دهخدا
الله . [ اُ ل َ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (یادداشت مؤلف ).
-
الله
دیکشنری فارسی به عربی
اله
-
الله
واژهنامه آزاد
یکی از اسامی خدا
-
اللـه اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] 'allāhallāh ۱. زنهار؛ زینهار؛ الحذر؛ بترس از خدا. Δ در مقام تحذیر و هنگامی که کسی سخنی بگوید یا کاری کند که روا نباشد استعمال میشود.۲. تو را به خدا؛ برای خدا. Δ در مقام اصرار به کار میرود.۳. عجبا؛ شگفتا. ...
-
nabist
نبیگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندانی که در فاصلۀ دو جنگ جهانی اول و دوم از شیوۀ نبیها پیروی کردند و پس از جنگ جهانی دوم به نو امپرسیونیست (nouveau impressioniste) مشهور شدند
-
nabism
نبیگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گرایشی هنری که ویژگی آن پیروی از شیوۀ نقاشی نبیهاست و موضوع اصلی آثار هنری خلقشده در این گرایش منظرهسازی است
-
صالح نبی
لغتنامه دهخدا
صالح نبی . [ ل ِ ح ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به صالح پیغمبر... شود.
-
هفت نبی
لغتنامه دهخدا
هفت نبی . [ هََ ن َ بی ی / بی ] (اِخ ) در عالم سفلی هفت نبی یا هفت ناطق ظهور کرده اند: آدم ، نخستین ناطق است ولی ظاهراً نخستین بشر نیست . سپس نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی ، محمد و محمدالقام به ترتیب مبعوث شده اند. محمدالقام پسر اسماعیل است که فرقه ای ...