کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نبی
/nabi/
معنی
۱. پیغمبر.
۲. خبردهنده از غیب به الهام خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیغمبر، رسول، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور، وخشور
دیکشنری
prophet
-
جستوجوی دقیق
-
nabis
نبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گروهی پیشتاز، از هنرجویان مدرسۀ هنری ژولیان که به شیوۀ گوگن نقاشی میکردند و او را در حوزۀ هنر، خداوند نقاشی میپنداشتند
-
نبی
فرهنگ نامها
(تلفظ: nabi) (عربی) پیغمبر ، رسول ؛ (به مجاز) حضرت محمد (ص) .[چنانچه این کلمه به صورت نُبی /nobi/ خوانده شود به معنای ' قرآن ' است که اصل آن فارسی است].
-
نبی
واژگان مترادف و متضاد
پیغمبر، رسول، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور، وخشور
-
نبی
فرهنگ فارسی معین
(نَ یّ) [ ع . ] (ص .) پیغامبر. ج . انبیاء، نبیون .
-
نبی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (اِ.) قرآن مجید.
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی ٔ. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) پیغامبر از جانب خدای تعالی . (منتهی الارب ). ج ، انبیاء، نباء، انباء، نبیون . || از جائی به جائی بیرون آینده . (منتهی الارب ). بیرون شونده از مکانی به مکانی ، فعیل است بمعنی فاعل و گویند «بیرون شده » است ، پس فعیل باشد بمعنی...
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن َ بی ی / ن َ ] (از ع ، ص ، اِ) پیغمبر. رسول . (برهان قاطع). آگاه کننده از خدا. (السامی ) (دهار).پیغمبر. (منتهی الارب ) (دهار). نذیر. (منتهی الارب ). آنکه از خدای خبر دهد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). نبی ، عام است خواه صاحب کتاب باشد یا نباشد،...
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن َ بی ی / ن َ ](اِخ ) پیغمبر اسلام . حضرت محمدبن عبداﷲ : محمد بدو [ به کشتی ] اندرون با علی همان اهل بیت نبی و وصی . فردوسی .نبی آفتاب و صحابان چو ماه به هم نسبتی یکدگر راست راه . فردوسی .اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای . ...
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن ُ / ن ِ ] (اِخ ) قرآن . (منتهی الارب ) (برهان قاطع) (نصاب ) (غیاث اللغات ). قرآن مجید. نوی . (انجمن آرا). مصحف . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). کلام خدا. نوی . نپی . (از برهان قاطع). کلام الهی . (غیاث اللغات ). ذکر. فرقان . تنزیل . کلام اﷲ. ک...
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن ُ ب َی ی ] (ع اِ مصغر) تصغیرِ نَبی ّ. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نبی شود.
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن ُ بی ی ] (ع ص ، اِ) ج ِ نابی . (ناظم الاطباء). || (مص ) نبو. نبوة. (از اقرب الموارد). رجوع به نبو شود.
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن ُب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ناب ، بمعنی پشته . (از منتهی الارب ). رجوع به ناب شود.
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نبیّ، جمع: انبیا] nabi ۱. پیغمبر.۲. خبردهنده از غیب به الهام خداوند.
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نپی، نوی› [قدیمی] no(e)bi قرآن مصحف: ◻︎ به سورهسورت تورات و سطرسطرِ زبور / به آیت آیت انجیل و حرفحرفِ نبی (ادیب صابر: ۳۰۰).
-
نبی
دیکشنری فارسی به عربی
نبي