کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نبوت
/nabvat/
معنی
۱. نفرت داشتن؛ نفرت طبع از چیزی و نپذیرفتن آن.
۲. کند شدن شمشیر؛ کارگر نشدن شمشیر.
۳. کم شدن بینایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیامبری، پیغامبری، رسالت
۲. آگاهیدادن، خبردادن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیامبری، پیغامبری، رسالت ۲. آگاهیدادن، خبردادن
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) [ ع . نبوة ] 1 - (مص ل .) نفرت کردن ، دوری کردن . 2 - (اِمص .) نفرت ، اعراض .
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ بُ وَّ) [ ع .نبوة ] (اِمص .) پیامبری ، رسالت .
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ بو ] (ع اِ) شاخه ٔ رُسته از درخت . (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || عصای مستوی ، و این لغتی است مصری . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد از تاج ). ج ، نبابیت .
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) نبوة. نفرت کردن . تجنب . دوری و اعراض کردن : اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم . (کلیله و دمنه ). رجوع به نَبْوة و نَبْو شود. || بازماندن شمشیر از کار. نبوة. رجوع به نَبْوة شود.
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن ُ ] (ع مص ) برآمدن پستان دختر. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن ُ ب ُوْ وَ ] (ع اِمص ) پیغامبری .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از السامی ). رسالت .(ناظم الاطباء). پیغمبری . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (غیاث اللغات ). خبر دادن از جانب خدا به وحی و الهام که لفظ فارسیش پیغمبری است . (فرهنگ نظام ) : تا وز...
-
نبوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نبوة] [قدیمی] nabvat ۱. نفرت داشتن؛ نفرت طبع از چیزی و نپذیرفتن آن.۲. کند شدن شمشیر؛ کارگر نشدن شمشیر.۳. کم شدن بینایی.
-
نبوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نبوّة] no(a)bovvat ۱. پیغمبری؛ پیمبری.۲. خبر دادن از غیب یا از آینده به الهام خداوند.
-
نبوت
واژهنامه آزاد
دوری و اعراض کردن؛ مثال:«اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم» (تاریخ بیهقی). (در دهخدا، این مثال _به اشتباه_ از کلیله و دمنه نقل شده است.)
-
واژههای مشابه
-
نبوت کردن
لغتنامه دهخدا
نبوت کردن . [ ن ُ ب ُوْوَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خبر دادن از غیب . پیشگوئی کردن . به الهام از آینده خبر دادن . رجوع به نبوت شود.
-
خاتم نبوت
لغتنامه دهخدا
خاتم نبوت . [ ت َ م ِ ن ُ ب ُوْ وَ ] (اِخ ) مهر نبوت . اثری بود میان دو کتف حضرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه .
-
نبوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تنبا