کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبوة
لغتنامه دهخدا
نبوة. [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) بازماندن شمشیر از کار. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَبْوَت شود : سنان لسان و تیغ بیان و الشعراء یتبعهم الغاوون از هیبت جلال نبوّت در غمد کلال و نَبْوَت بماند. (مقدمه ٔ حافظ). || جفوة. (معجم متن اللغة) (اقرب ا...
-
نبوة
لغتنامه دهخدا
نبوة. [ ن ُ ب ُوْ وَ ] (ع مص ) خبر دادن از غیب یا آینده به الهام خدائی . (از المنجد). || خبر دادن از خدا و آنچه بدو تعلق دارد. (از المنجد). پیغامبری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نبوءة. نبوت . رجوع به نبوّت شود.
-
واژههای مشابه
-
نُّبُوَّةَ
فرهنگ واژگان قرآن
پیامبری (یا از کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند ویا ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خواندهاند )
-
واژههای همآوا
-
نبوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیامبری، پیغامبری، رسالت ۲. آگاهیدادن، خبردادن
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) [ ع . نبوة ] 1 - (مص ل .) نفرت کردن ، دوری کردن . 2 - (اِمص .) نفرت ، اعراض .
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ بُ وَّ) [ ع .نبوة ] (اِمص .) پیامبری ، رسالت .
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ بو ] (ع اِ) شاخه ٔ رُسته از درخت . (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || عصای مستوی ، و این لغتی است مصری . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد از تاج ). ج ، نبابیت .
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) نبوة. نفرت کردن . تجنب . دوری و اعراض کردن : اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم . (کلیله و دمنه ). رجوع به نَبْوة و نَبْو شود. || بازماندن شمشیر از کار. نبوة. رجوع به نَبْوة شود.
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن ُ ] (ع مص ) برآمدن پستان دختر. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن ُ ب ُوْ وَ ] (ع اِمص ) پیغامبری .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از السامی ). رسالت .(ناظم الاطباء). پیغمبری . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (غیاث اللغات ). خبر دادن از جانب خدا به وحی و الهام که لفظ فارسیش پیغمبری است . (فرهنگ نظام ) : تا وز...
-
نبوط
لغتنامه دهخدا
نبوط. [ ن ُ ] (ع مص ) برآمدن آب از چاه و زمین . (آنندراج ). بیرون آمدن آب از قعر چاه . (تاج المصادر بیهقی ). نبع. نبعان . || برآوردن آب چاه را. (آنندراج ) نبط. رجوع به نبط شود.
-
نبوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نبوة] [قدیمی] nabvat ۱. نفرت داشتن؛ نفرت طبع از چیزی و نپذیرفتن آن.۲. کند شدن شمشیر؛ کارگر نشدن شمشیر.۳. کم شدن بینایی.
-
نبوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نبوّة] no(a)bovvat ۱. پیغمبری؛ پیمبری.۲. خبر دادن از غیب یا از آینده به الهام خداوند.