کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبضشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نبضشناس
مترادف و متضاد
پزشک، حکیم، طبیب، نبضگیر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبضشناس
واژگان مترادف و متضاد
پزشک، حکیم، طبیب، نبضگیر
-
واژههای همآوا
-
نبض شناس
لغتنامه دهخدا
نبض شناس . [ ن َ ش ِ ] (نف مرکب ) طبیب که با بسائیدن نبض ، بیماری را تشخیص دهد : خصم من و شفیع تو خواهد شدن حکیم کو بس طبیب نبض شناس مهذب است . سوزنی .دست رباب را مجس تیز و ضعیف هر نفس نبض شناس بر رگش نیش عنای نو زند.خاقانی .
-
نبض شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (پزشکی) [قدیمی] nabzšenās پزشکی که با گرفتن نبض بیمار حالت او را تشخیص دهد؛ نبض شناسنده.
-
جستوجو در متن
-
پزشک
واژگان مترادف و متضاد
حکیم، دکتر، طبیب، نبضشناس، نبضگیر