کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبضان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبضان
لغتنامه دهخدا
نبضان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . (آنندراج ).جستن رگ . (دهار) (المصادر زوزنی ). ضربان . ضربان رگ .زدن نبض . (یادداشت مؤلف ). نبض . رجوع به نبض شود.
-
واژههای همآوا
-
نبذان
لغتنامه دهخدا
نبذان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . نبذ. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).جَستن رگ . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به نبذ شود.
-
جستوجو در متن
-
جستن رگ
لغتنامه دهخدا
جستن رگ . [ ج َ ت َ ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبض . نبضان . (دهار). خفق . خفقان . (تاج المصادر بیهقی ). پریدن رگ .
-
جستن دل
لغتنامه دهخدا
جستن دل . [ ج َ ت َ ن ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبضان . خفقان . زدن قلب . فروریختن دل : بدانگه که شد هور سوی نشیب دل شاه ترکان بجست از نهیب .فردوسی .
-
ضاربة
لغتنامه دهخدا
ضاربة. [ رِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث ضارب . || شب تاریک . || آن اشتر که لگد زند دوشنده را. (مهذب الاسماء).- عروق ضاربة ؛ رگها که نبضان دارد. و رجوع به ضارب شود.
-
نبض
لغتنامه دهخدا
نبض . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . (از منتهی الارب ). جنبیدن و زدن رگ . (از اقرب الموارد). جستن رگ . (زوزنی ) (دهار). جنبیدن رگ . (آنندراج ). نبضان . (اقرب الموارد). جنبیدن رگ جاندار که گاهی قوی است و گاهی ضعیف و گاهی آمیخته که طبیب از آن استدلال بر م...
-
ساقط
لغتنامه دهخدا
ساقط. [ ق ِ ] (ع ص ) افتاده . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). بر زمین افتاده . از بالا بپایین افتاده . فروافتاده . فرود آمده . || مرد فرومایه . بی اصل . (دهار). ناکس و فرومایه . (منتهی الارب )(غیاث بنقل از لطائف ). کسی است که شمرده نمیشود از برگزی...