کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبرزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبرزن
لغتنامه دهخدا
نبرزن . [ ] (اِخ ) نام یکی از دو سردار خائن داریوش [ : کدمان ] که او را کشتند(نام خائن دیگر بسوس است ). نظامی گوید : بسوس و نبرزن دو سردار پست بر آن پیلتن برگشادند دست . نظامی .رجوع به جانوسیار و ماهیار و نیز رجوع به ایران باستان تألیف پیرنیا ص 1303...
-
جستوجو در متن
-
باگواس
لغتنامه دهخدا
باگواس . [ گ ُ ] (اِخ ) نام خواجه ٔ محبوب اسکندر که از مخالفین والی پارس بود. او در جریان دزدیده شدن اشیاء قیمتی قبر کورش ، والی پارس را که بیگناه بود به این کار متهم ساخت . (ایران باستان ص 1565). کنت کورث گوید: نبرزن با هدایائی نزد اسکندر آمد و جزء ...
-
بسوس
لغتنامه دهخدا
بسوس . [ ب َس ْ س ] (اِخ ) والی باختر و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر بود. وی از اقربای داریوش و فرمانده سپاه باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر بود. این سردار خائن به دستیاری نبرزن سرداردیگر داریوش و برازاس والی رُخَج و سیستان عهد و پیمان ب...