کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
میدان نبرد
دیکشنری فارسی به عربی
قائمة
-
فرمان نبرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعصى ، استعصى الأمر
-
ننگ و نبرد
لغتنامه دهخدا
ننگ و نبرد. [ ن َ گ ُ ن َ ب َ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جنگ . کارزار. پیکار. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به معنی بعدی شود : کشاورز و دهقان و بیکار مردهمه رزم جویند و ننگ و نبرد. فردوسی .چو آسوده شد باره ٔ هر دو مردز آزار جنگ و ز ننگ و نبرد. فردوسی .به ...
-
روز ننگ و نبرد
لغتنامه دهخدا
روز ننگ و نبرد. [ زِ ن َ گ ُ ن َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جنگ . (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). روز کوشش . (از برهان قاطع) : ز بدها ببایست پرهیز کردچو پیش آیدت روز ننگ و نبرد. فردوسی (از آنندراج ).رجوع به روز نام و ننگ و روز ن...
-
جستوجو در متن
-
هماورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ham[']āvard حریف؛ همنبرد؛ نسبت دو نفر با هم که با یکدیگر نبرد کنند؛ هماویز.
-
battleward
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد
-
furlers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد
-
battlewise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
battle dress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لباس نبرد
-
Battle of Fontenoy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد Fontenoy
-
battle of Cunaxa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد Cunaxa
-
Battle of Rocroi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد روکروی
-
custody battle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازداشتگاه نبرد
-
battle of Rossbach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد رودباخ