کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبذان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبذان
لغتنامه دهخدا
نبذان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . نبذ. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).جَستن رگ . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به نبذ شود.
-
واژههای همآوا
-
نبضان
لغتنامه دهخدا
نبضان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) جنبیدن رگ . (آنندراج ).جستن رگ . (دهار) (المصادر زوزنی ). ضربان . ضربان رگ .زدن نبض . (یادداشت مؤلف ). نبض . رجوع به نبض شود.
-
جستوجو در متن
-
نبذ
لغتنامه دهخدا
نبذ. [ ن َ ] (ع مص ) پیمان شکستن . نقض عهد. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از ناظم الاطباء). || اهمال کردن در کاری . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از ناظم الاطباء). || نبیذ کردن . (المصادر زوزنی ). بگنی ساختن . (از منتهی الارب ). آب ریختن بر خرما و ...