کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نباح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نباح
/nobāh/
معنی
۱. بانگ کردن سگ.
۲. (اسم) بانگ سگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نباح
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آواز شیر. 2 - صدای سگ . 3 - هجو، هجا.
-
نباح
لغتنامه دهخدا
نباح . [ ن َب ْ با ] (ع ص ) سخت آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدیدالصوت .(اقرب الموارد). مرد شدیدالصوت . (معجم متن اللغة). || ضخیم الصوت . نَبّاجی . (معجم متن اللغة). || سگ بسیاربانگ . الکلب الکثیرالصیاح . (معجم متن اللغة). شدیدالنب...
-
نباح
لغتنامه دهخدا
نباح . [ ن ُ ] (ع مص ) خشن شدن آواز هدهد به خاطر سالمند شدن آن . (از اقرب الموارد از اللسان ) (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || هجا گفتن شاعر. (معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: نبحتنی کلابک ؛ لحقتنی شتائمک . (اقرب الموارد) (معج...
-
نباح
لغتنامه دهخدا
نباح . [ ن ُ / ن ِ ] (ع مص ) بانگ کردن سگ . (از منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). نبح . نبیخ . (منتهی الارب ). تنباح . نبوح . (المنجد). || بانگ کردن آهو و تیس و مار. (از منتهی الارب ). اصل نبا...
-
نباح
لغتنامه دهخدا
نباح . [ ن ُب ْ با ] (ع ص ) هدهد بسیاربانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
نباح
دیکشنری عربی به فارسی
پوست درخت , عوعو , وغ وغ کردن , پوست کندن
-
نباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nobāh ۱. بانگ کردن سگ.۲. (اسم) بانگ سگ.
-
واژههای همآوا
-
نباه
لغتنامه دهخدا
نباه . [ ن َ ] (ع ص ) بلندبرآمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشرف رفیع. (اقرب الموارد). مشرف عالی رفیع. (معجم متن اللغة). مرتفع مشرف . (المنجد).
-
نَبَأَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
خبرش - سرگذشتش
-
جستوجو در متن
-
عوعو
دیکشنری فارسی به عربی
نباح
-
وغ وغ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نباح
-
پوست درخت
دیکشنری فارسی به عربی
سفينة شراعية , نباح
-
پوست کندن
دیکشنری فارسی به عربی
جلد , قشرة , نباح , هيکل