کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نبات
/nabāt/
معنی
۱. نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست میکنند.
۲. گیاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رستنی، گیاه، نامی، نبت
۲. قند
دیکشنری
plant, rock candy, vegetable, vegetation
-
جستوجوی دقیق
-
نبات
واژگان مترادف و متضاد
۱. رستنی، گیاه، نامی، نبت ۲. قند
-
نبات
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شکر بلور شده ، قند. 2 - روییدنی ، گیاه . ج . نباتات .
-
نبات
لغتنامه دهخدا
نبات . [ ن َ ] (اِ) اسم پارسی قند است که آن را فانیذ گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). نوعی قند مصفا که بعضی اهل هند آن را مصری گوید. (غیاث اللغات ). شکر تبدیل شده به بلورمانند که الفاظ دیگرش قند مکرر و فانیذ است . (فرهنگ نظام ). مأخوذ از تازی ، شکر مص...
-
نبات
لغتنامه دهخدا
نبات . [ ن َ ] (ع اِ) گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). روئیدنی ، که لفظ دیگرش گیاه است . (فرهنگ نظام ). رستنی . (لغات فرهنگستان ). هر سبزه و درخت که از زمین بروید. (ناظم الاطباء)(غیاث اللغات ). اسمی است که شامل می شود ب...
-
نبات
دیکشنری عربی به فارسی
کارخانه , گياه , مستقر کردن , کاشتن
-
نبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] nabāt ۱. نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست میکنند.۲. گیاه.
-
نبات
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي , خضار
-
نبات
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nebât طاری: nebât طامه ای: nebât طرقی: nöbât کشه ای: nebât نطنزی: nobât
-
واژههای مشابه
-
نَّبَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
روييدني
-
نَبَّأَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
خبر داد - با خبر کرد
-
کوزه ٔ نبات
لغتنامه دهخدا
کوزه ٔ نبات . [ زَ / زِ ی ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن قالب که شیره ٔ نبات در آن ریزند تا منجمد شود. (آنندراج ). || در شواهد ذیل ظاهراً به معنی نباتی است که بشکل کوزه می ساخته اند : وقتی به قهر گوی ، که صد کوزه ٔ نبات گه گه چنان به کار نیاید ک...
-
toffee, taffy
نرمنبات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی آبنبات که از کره و شیر و شکر تهیه و با مکیدن یا جویدن نرم میشود
-
آب نبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] 'ābnabāt نوعی از شیرینی که با شیرۀ شکر درست میکنند.
-
کاسه نبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی. عربی] kāsenabāt نباتی به شکل کاسه برای گذاشتن بر سفرۀ عقد یا هدیه دادن.