کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایسُنبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کولونسُنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← پسرودهسُنبی
-
duodenostomy
دوازدههسُنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجاد سوراخی در دیوارۀ شکم ازطریق جراحی که در نتیجۀ آن محتویات دوازدهه به بیرون راه پیدا میکند
-
ileostomy
درازرودهسُنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجاد سوراخی در دیوارۀ شکم ازطریق جراحی که در نتیجۀ آن محتویات درازروده به بیرون راه پیدا میکند
-
pericardiostomy
پیراشامهسُنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عمل جراحی که در طی آن کیسۀ غشایی پیرامون قلب را سوراخ و مایع درون آن را با لوله زهکشی میکنند
-
کره نای
لغتنامه دهخدا
کره نای . [ ک َرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کرنای . شیپور. بوق . (یادداشت مؤلف ). کارنا. کرنا. (فرهنگ فارسی معین ) : برآمد خروشیدن کرنای دم نای سرغین و هندی درای . فردوسی .رجوع به کرنا و شیپور شود.
-
flutes
نایها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از سازهای بادی که فاقد زبانهاند
-
چاک نای
لغتنامه دهخدا
چاک نای . (اِ مرکب ) فم حنجره . فم ِ قصبةالریة. مزمار. چاک صوت . (واژه های نو، فرهنگستان ایران ).
-
رویینه نای
لغتنامه دهخدا
رویینه نای . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بوق برنجین . (ناظم الاطباء). ساز و نی که از روی سازند.
-
سرخ نای
لغتنامه دهخدا
سرخ نای . [ س ُ ] (اِ مرکب ) مری . (فرهنگستان ).
-
شاه نای
لغتنامه دهخدا
شاه نای . (اِ مرکب ) نای ممتاز در نوع خود. || شهنا. شه نای . نای ترکی است که آن را سورنای گویند و آن سازی است معروف که به سرنا اشتهار دارد. (برهان قاطع). سازی است که نام دیگرش سرناست و مخفف آن شه نای است . (فرهنگ نظام ). نام سازی است که به سرنااشتهار...
-
میزه نای
لغتنامه دهخدا
میزه نای . [ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) حالب . (لغات فرهنگستان ).
-
نانای نای
لغتنامه دهخدا
نانای نای . (اِ) در زبان شیر خوارگان و خردسالان ، رقص . رقصیدن . || کلمه ای که با آن شیرخوارگان و اندک سالان را رقصانند.
-
نای برکشیدن
لغتنامه دهخدا
نای برکشیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نای نواختن . نای دمیدن . شیپور زدن : بفرمود تا برکشیدندنای همان سنج و شیپور و هندی درای . فردوسی .بفرمود تا برکشیدند نای سپه اندرآمد ز هر سو بجای .فردوسی .
-
نای بینی
لغتنامه دهخدا
نای بینی . [ ی ِ بی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )سوراخ بینی . (ناظم الاطباء). قصبةالانف . قصبه ٔ انف . منخر: الافطا؛ نای بینی فروهشته . (تاج المصادر بیهقی ).- دو نای بینی ؛ منخرین .|| پره ٔ بینی . (ناظم الاطباء).
-
نای ترکی
لغتنامه دهخدا
نای ترکی . [ ی ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سورنای را گویند و آن سازی است معروف ، بعضی گویند نائی است که در هنگام رزم و جنگ نوازند و آن یا نفیر باشد یا کرنای . (آنندراج ) (برهان ). سورنای . شیپور. نفیر. (ناظم الاطباء). قرنای . (غیاث اللغات ) : فرو...