کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایل شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نایل شدن
معنی
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) رسیدن ، به دست آوردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
compass, earn, gain, prevail, reach, realize, score
-
جستوجوی دقیق
-
نایل شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) رسیدن ، به دست آوردن .
-
واژههای مشابه
-
نایل آمدن
واژهنامه آزاد
رسیدن، دست یافتن
-
جستوجو در متن
-
کام بردن
لغتنامه دهخدا
کام بردن . [ب ُ دَ ] (مص مرکب ) ... از چیزی ؛ متمتع شدن از آن . بهره برداشتن و کام گرفتن از آن چیز. (از آنندراج ).- کام دل بردن ؛ تمتع یافتن . بمراد نایل آمدن : توان بخامشی از عمر کام دل بردن دراز میشود این رشته از گره خوردن .صائب (از آنندراج ).
-
پیزان
لغتنامه دهخدا
پیزان . (اِخ ) از منجمان قرن 14 م . است که به استخراجات رملیه ٔ خود اشتهار یافته است . وی در بولونی متولد شد و بفرانسه رفت و بدریافت عطایا و احسان بسیار از طرف شارل پنجم نایل آمد ولی پس از گذشته شدن این پادشاه کوکب بخت و اقبالش رو به افول گذارد و از ...
-
بلند شدن
لغتنامه دهخدا
بلند شدن . [ ب ُ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) افراخته شدن (شمشیر). (ناظم الاطباء). || افراخته شدن (بنا و جز آن ). (فرهنگ فارسی معین ). مرتفع شدن . (آنندراج ). بالا گرفتن . اِحزِئلال . ارتفاع . ارتقاء. استشزار. استعلاء. اًسنام . اشتراف . اشراف . اعتلاء. اً...
-
تخوید
لغتنامه دهخدا
تخوید. [ ت َخ ْ ] (ع مص ) به شتاب رفتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). سریع رفتن . (المنجد) (اقرب الموارد). || نایل شدن به چیزی از طعام .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). یافتن اندکی از طعام . ...
-
اظفار
لغتنامه دهخدا
اظفار. [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) به مراد رسیدن و پیروز شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).ظفر یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). اظفار فلان به مطلوب خویش یا به چیزی یا بر چیزی ؛ نایل آمدن و فایز شدن بدان و چیره گشتن بر آن . (از اقرب الموارد). اظف...
-
کامگار شدن
لغتنامه دهخدا
کامگار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیروزی یافتن .به مقصود و آرزو رسیدن . نایل آمدن . کامیاب و مقضی المرام گشتن . غلبه یافتن . چیره شدن بر کسی : بر آن لشکر آنگه شود کامگارکه بگشایداز بند اسفندیار. فردوسی .شوی بر تن خویش بر کامگاردلت شاد گردد چو خرم به...
-
يَسْتَبْشِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بشارت مي دهند - مژده مي دهند - شادي مي کنند - شادمان مي شوند (عبارت : "يَسْتَبْشِرُونَ بِـﭑلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ "يعني : "به يکديگر مژده ميدهند که فلانيها هم از دنبال ما خواهن...
-
کام برآمدن
لغتنامه دهخدا
کام برآمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) از چیزی حاصل شدن مراد. بمراد و آرزو رسیدن .نایل آمدن به آرزو. (از آنندراج ). حاصل شدن آرزو. (مجموعه ٔ مترادفات ص 120). حاصل شدن مراد : اگر ننگ باشد و گرنام من بگویم برآید مگر کام من . فردوسی .ندانست کس در جهان ن...
-
بکام
لغتنامه دهخدا
بکام . [ ب ِ ] (ص مرکب ) مقابل ناکام : بر تو موکلند بدین دام روز و شب بایدت باز داد بناکام یا بکام . ناصرخسرو.- بکام بودن ؛ حاصل بودن . بر مراد بودن : گل در بر و می در کف و معشوق بکامست سلطان جهانم بچنین روز غلامست . حافظ.- بکام حاسدان گشتن ؛ بمیل ...
-
پیریتوئوس
لغتنامه دهخدا
پیریتوئوس . [ ت ُ ] (اِخ ) بروایت افسانه نویسان پادشاه قوم لاپیت است . و این قوم در تسالیای ایتالیا اقامت داشتند، پادشاه نامبرده محب غیرمفارق تیسیوس بود و با هیپودامیه ازدواج کرد و تمام ارباب انواع را به استثنای مارس رب النوع جنگ بعروسی خواند. و مارس...
-
کام راندن
لغتنامه دهخدا
کام راندن . [ دَ ] (مص مرکب )... در چیزی ؛ کامران بودن در آن چیز. کامیاب بودن و بمراد رسیدن . نایل آمدن به آن چیز. (از آنندراج ).بهره بردن از چیزی . متمتع شدن از چیزی : جهان بکام تو بادای وزیر ملک آرای که تا بدولت شاه جهان تو رانی کام . سوزنی .چون خو...