کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نایابی
دیکشنری
extinction, lack, nonexistence, scarceness, scarcity, famine
-
جستوجوی دقیق
-
نایابی
لغتنامه دهخدا
نایابی . (حامص مرکب ) قلت . کمیابی . (ناظم الاطباء). نایاب بودن .
-
نایابی
دیکشنری فارسی به عربی
مجاعة
-
جستوجو در متن
-
ندرت
واژگان مترادف و متضاد
کمی، کمیابی، نایابی ≠ وفور
-
کمیابی
واژگان مترادف و متضاد
تنگی، غل، نایابی، ندرت ≠ وفور
-
قحطی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص .)1 - خشکسالی . 2 - نایابی .
-
قحط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qaht ۱. خشکسالی؛ قحطی.۲. نایابی خواربار.۳. (صفت) [عامیانه] نایاب.〈 قحطوغلا: خشکسالی، نایابی، و گرانی خواربار.
-
قحط
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - خشکسالی ، بی - حاصلی . 2 - نایابی .
-
مجاعة
دیکشنری عربی به فارسی
تنگ سالي , قحطي , قحط وغلا , کميابي , نايابي , خشکسالي
-
rarity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نادر بودن، کمیابی، ندرت، نایابی، کمی، تحفه، چیز کمیاب، نادره
-
غلاء
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گران شدن نرخ چیزی . 2 - (اِمص .) گرانی . 3 - قحطی ، نایابی .
-
قحطی
لغتنامه دهخدا
قحطی . [ ق َ ] (حامص ) نایابی . یافت نشدن : برای یک دم تیغ تو صد خون میشود بر هم در این کشور ز بختم قحطی آب است پنداری . میر یحیی شیرازی (از آنندراج ).رجوع به قحط شود.
-
عنقا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عنقاء] [قدیمی] 'anqā ۱. مرغی افسانهای که مظهر عزلت یا نایابی است: ◻︎ برو این دام بر مرغ دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ: ۸۵۲).۲. (موسیقی) سازی زهی با گردن دراز که امروزه از میان رفته است.۳. (موسیقی) سازی بادی که امروزه از ...
-
عِزّاً
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...
-
عِزَّةُ
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...