کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نایاب
/nāyāb/
معنی
چیزی که پیدا نشود؛ ناپیدا؛ پیدانشدنی؛ نادر؛ نایافت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
شاذ، قحط، کمیاب، نادر، نایافت ≠ فراوان
دیکشنری
extinct, rare, scarce, unobtainable
-
جستوجوی دقیق
-
نایاب
واژگان مترادف و متضاد
شاذ، قحط، کمیاب، نادر، نایافت ≠ فراوان
-
نایاب
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نادر، کمیاب .
-
نایاب
لغتنامه دهخدا
نایاب . (ن مف مرکب ) چیزی که بغایت کم یافته شود. (آنندراج ). نادر. کمیاب . چیزی که یافت نشود. چیزی که میسر نگردد و موجود نشود. چیزی که قابل یافتن نباشد. (ناظم الاطباء). یافت ناشدنی : دو چشم مرد را از کام نایاب گهی بی خواب دارد گاه پرآب . (ویس و رامین...
-
نایاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nāyāb چیزی که پیدا نشود؛ ناپیدا؛ پیدانشدنی؛ نادر؛ نایافت.
-
نایاب
دیکشنری فارسی به عربی
منقرض
-
واژههای مشابه
-
نایاب شدن
لغتنامه دهخدا
نایاب شدن . [ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قحط شدن . معدوم شدن : از این مزرع شد آب مهر نایاب چو کاهش چهره گشت از دوری آب .وحشی .
-
inaccessible forest
جنگل دستنایاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که امکان دسترسی به آن دشوار است
-
جستوجو در متن
-
naib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نایاب
-
آنتیک
فرهنگ واژههای سره
سالینه، نایاب
-
فدرا
فرهنگ نامها
گل نایاب- راه بی پایان
-
قحطی
فرهنگ واژههای سره
خشکسالی، کمیابی، نایاب
-
نایافت
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نایاب ، کم یاب .
-
عدیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'adim معدوم؛ نیستشده؛ نابود؛ نایاب.