کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگفتنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناگفتنی
/nāgoftani/
معنی
آنچه شایستۀ گفتن نباشد؛ آنچه نباید گفت: ◻︎ مگو ناگفتنی در پیش اغیار / نه با اغیار با محرمترین یار (نظامی۲: ۲۴۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
untold
-
جستوجوی دقیق
-
ناگفتنی
لغتنامه دهخدا
ناگفتنی . [ گ ُ ت َ ] (ص لیاقت ) چیزی که سزاوار گفتن نباشد. چیزی که نباید گفت و نمیتوان گفت . (ناظم الاطباء). ناسزا. لغو. ناشایسته . آنچه گفتن آن زشت و ناپسندیده است . که گفتن را نشاید : نامردمی نورزی ، ورزی تو مردمی ناگفتنی نگوئی ، گوئی تو گفتنی . م...
-
ناگفتنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) nāgoftani آنچه شایستۀ گفتن نباشد؛ آنچه نباید گفت: ◻︎ مگو ناگفتنی در پیش اغیار / نه با اغیار با محرمترین یار (نظامی۲: ۲۴۹).
-
جستوجو در متن
-
مگو
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص .) ناگفتنی ، سِرُ.
-
تَدْمِيراً
فرهنگ واژگان قرآن
هلاک کردني ناگفتني
-
عُتُوّاً
فرهنگ واژگان قرآن
سرپيچي - سرپيچي کردني ناگفتني (وقتي مفعول فيه باشد)
-
خاموش کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xāmuškāri خاموش شدن؛ سکوت: ◻︎ نظامی به خاموشکاری بسیچ / به گفتار ناگفتنی درمپیچ (نظامی۵: ۸۴۷).
-
خاموش کاری
لغتنامه دهخدا
خاموش کاری . (حامص مرکب ) حالت خاموشی . خاموشی . دم فروبستگی . سکوت : نظامی بخاموش کاری بسیچ بگفتار ناگفتنی درمپیچ .نظامی .
-
مالاکلام
لغتنامه دهخدا
مالاکلام . [ ک َ ] (ع ص مرکب ) آنچه در آن جای سخن و مجال حرف زدن نباشد. (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، ناگفتنی و غیرقابل تقریر و بی گفتگو و بی چند و چون و بی چانه . (ناظم الاطباء) : ادرار مدام وانعام مالاکلام تمام دور دور و عهد عهد مقرر و مسلم دارند. (...
-
گفتنی
لغتنامه دهخدا
گفتنی . [ گ ُ ت َ ] (ص لیاقت ) لایق گفتن . (آنندراج ). سزاوار گفتن . آنچه گفتن آن لازم باشد : سخن گفته شد گفتنی هم نماندمن از گفته خواهم یکی با تو راند. فردوسی .همه گفتنی ها بدو بازگفت همه رازها برگشاد از نهفت . فردوسی .همانگه بگفت آنچه بد گفتنی همه ...
-
تعبیر کردن
لغتنامه دهخدا
تعبیر کردن . [ ت َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان . || بیان کردن خواب . تفسیر کردن خواب . شرح رؤیا و خواب و خبر دادن از مراد آن : خیال دولت تو هرکه بیند اندر خواب معبرش همه ...
-
گوشمال دادن
لغتنامه دهخدا
گوشمال دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) سیاست کردن . تنبیه کردن . گوشمال نمودن . تأذین . تعریک . عرک : زان سخن ها که بدو طبع ترا میل و هواست گوشمالش ده از انگشت بدان سان که سزاست . منوچهری (دیوان چ 2ص 195).رفتم پس دنیا بسی ولیکن افلاک بر آن داد گوشمالم . نا...
-
ناگفته
لغتنامه دهخدا
ناگفته . [ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) گفته نشده . بیان نشده . (از ناظم الاطباء). بر زبان نیامده . اظهارناشده : بس که بر گفته پشیمان بوده ام بس که بر ناگفته شادان بوده ام . رودکی .به ناگفته بر چون کسی غم خورداز آن به که بر گفته کیفر برد. اسدی .آن به...
-
نامردمی
لغتنامه دهخدا
نامردمی . [ م َ دُ ] (حامص مرکب )فرومایگی . پستی . نامردی . دنائت . ناکسی . نااهلی . بی مروتی . دون و پست فطرت و بدسرشت بودن . آئین مردی و مردمی نداشتن و ندانستن . عمل و صفت نامردم : ترا فضیلت بر خویشتن توانم دیدولیک فضلت نامردمی و بی خطری است . آغاج...
-
دریغ خوردن
لغتنامه دهخدا
دریغ خوردن . [ دِ / دَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) حسرت کردن . افسوس خوردن . آه کشیدن . غم خوردن . (ناظم الاطباء). درد خوردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). اسف . (دهار). تأسف . تبلد. تحسر. تحکر. تفکن . تهلیف . (منتهی الارب ). حسرة. (دهار). لهف . (منتهی ا...