کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناگسل
/nāgosel/
معنی
ناگسلنده؛ آنچه گسسته نشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگسل
لغتنامه دهخدا
ناگسل . [ گ ُ س ِ ] (نف مرکب ) ناگسسته . ناگسیخته . نامنقطع. غیرمقطوع . ناگسلیده : بر تو دوام نعمت حق ناگسسته بادوز من دوام نعمت تو باد ناگسل .سوزنی .
-
ناگسل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāgosel ناگسلنده؛ آنچه گسسته نشود.
-
جستوجو در متن
-
ناگسسته
لغتنامه دهخدا
ناگسسته . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) متواتر. متوالی . پیاپی . قطعناشده . غیرمنقطع : بر تو دوام نعمت حق ناگسسته بادوز من دوام نعمت تو باد ناگسل . سوزنی .مقابل گسسته . رجوع به گسسته شود.