کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگزیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگزیر کردن
لغتنامه دهخدا
ناگزیر کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناچار کردن . وادار کردن .- ناگزیر کردن از ؛ واداشتن به . مجبورکردن به . رجوع به ناگزیر شود.
-
ناگزیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجبر
-
واژههای مشابه
-
captive rider
مسافر ناگزیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شخصی که به دلایلی مجبور به استفاده از یک نوع سامانۀ حملونقل است
-
ناگزیر شدن
لغتنامه دهخدا
ناگزیر شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناچار شدن . مجبور شدن . درمانده و لاعلاج گشتن . رجوع به ناگزیر شود. || واجب شدن . لازم آمدن . ضرورت یافتن : کنون آفرین تو شد ناگزیربه ما هرکه هستیم برنا و پیر. فردوسی .چنین گفت با طوس گودرز پیرکه ما را کنون جنگ ...
-
ناگزیر بودن
دیکشنری فارسی به عربی
له
-
captive transit rider
مسافر ناگزیر عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شخصی که وسیلۀ نقلیۀ شخصی ندارد یا قادر به رانندگی نیست و ناچار است از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده کند
-
جستوجو در متن
-
مجبور کردن
واژگان مترادف و متضاد
وادار کردن، ملزم کردن، اجبار کردن، ناگزیر کردن
-
coerces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
coerced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
coercing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
اجبر
دیکشنری عربی به فارسی
بزور وادار کردن , ناگزير کردن
-
coerce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
necessitated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضروری است، ناگزیر ساختن، ایجاب کردن، بایسته کردن، مستلزم بودن، واجب کردن، مجبور کردن