کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپسری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناپسری
/nāpesari/
معنی
پسری که از زن یا شوهر دیگر باشد؛ پسراندر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناپسری
لغتنامه دهخدا
ناپسری . [ پ ِ س َ ] (اِ مرکب ) پسر زن . پسر شوهر. پُسَندر. ربیب . در کرمان : پیرزاده ، در گناباد: پیش زاد، در کرمانشاه : اَن َ زاده گویند.
-
ناپسری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nāpesari پسری که از زن یا شوهر دیگر باشد؛ پسراندر.
-
ناپسری
دیکشنری فارسی به عربی
ابن الزوجة
-
جستوجو در متن
-
son-in-law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داماد، ناپسری
-
ابن الزوجة
دیکشنری عربی به فارسی
ناپسري , پسر زن , پسر شوهر , فرزند خوانده
-
پسراندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پسندر› [قدیمی] pesar[']andar ۱. ناپسری.۲. پسر همسر شخص از همسر دیگر.
-
stepson
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پسر خوانده، فرزند خوانده، پسر زن، ناپسری، پسر شوهر
-
ربیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] ‹ربوب› [قدیمی] rabib ۱. پسری که زوجۀ شخص از شوهر سابق خود داشته باشد؛ ناپسری؛ پسراندر.۲. پرورده.
-
stepsons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستانداران، فرزند خوانده، پسر زن، ناپسری، پسر شوهر
-
پسراندر
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ دَ) (اِمر.) = پسندر: ناپسری ، پسری که از شوهر پیشین زن باشد یا پسری که از زن پیشین مرد باشد.
-
پیش زاده
لغتنامه دهخدا
پیش زاده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) در گناباد خراسان ناپسری را گویند. در کرمانشاه اَن َزاده گویند. در کردستان نیز هَنَه زا گویند.
-
تاتارخان
لغتنامه دهخدا
تاتارخان . (اِخ ) ناپسری تغلق شاه و وزیر سلطان محمد شاه تغلق وی بوسیله ٔ دو اثر معتبر خویش : 1- فتاوی تاتارخانیه 2- تفسیر تاتارخانی شهرت یافته ، و در زمان سلطان فیروز شاه باربک در گذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
پسندر
لغتنامه دهخدا
پسندر. [ پ ُ / پ ِ س َ دَ ] (اِ مرکب ) مخفف پسراندر است که پسر زن باشد از شوی دیگر یا پسر شوهر باشد از زن دیگر. (برهان قاطع). پسر پدر باشد یعنی برادر پدری . (اوبهی ).ناپسری . پسرشوهر. پسرشوی . پسرزن . ربیب : جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی با پسند...
-
دروسوس گرمانیکوس
لغتنامه دهخدا
دروسوس گرمانیکوس . [ دْرو / دِ گ ِ ] (اِخ ) نرو کلاودیوس . ملقب به دروسوس مهین (38-39 ق . م .) سردار رومی ، از خاندان دروسوس ؛ فرزند لیویادروسیلا و ناپسری آوگوستوس ، در 13 تا 12 ق . م . در گل بود و در آنجا آرامش برقرار کرد و پس از بازگشت به روم پرایت...