کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناپخته
/nāpoxte/
معنی
۱. نپخته؛ پختهنشده؛ خام.
۲. [مجاز] بیتجربه، ناآزموده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خام، نامطبوخ
۲. بیتجربه، ناشی
۳. کال، نارس ≠ پخته، رسیده
دیکشنری
childish, crude, sophomoric, young
-
جستوجوی دقیق
-
ناپخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. خام، نامطبوخ ۲. بیتجربه، ناشی ۳. کال، نارس ≠ پخته، رسیده
-
ناپخته
لغتنامه دهخدا
ناپخته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نپخته . هنوز پخته ناشده . طبخ نشده . (ناظم الاطباء). در غذاها، گوشت و امثال آن . غیرمطبوخ . پخته نشده . خام . نی ّ. اسلغ. عَفِص . (بحرالجواهر) : که ناپخته نیکوتر از نیم خام . امیرخسرو. || در میوه ها: نرسیده . ک...
-
ناپخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nāpoxte ۱. نپخته؛ پختهنشده؛ خام.۲. [مجاز] بیتجربه، ناآزموده.
-
ناپخته
دیکشنری فارسی به عربی
خام
-
جستوجو در متن
-
نرسیده
لهجه و گویش تهرانی
ناپخته
-
crude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خام، زمخت، ناپخته
-
cruder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد، خام، زمخت، ناپخته
-
نپخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) napoxte ناپخته؛ پختهنشده؛ خام؛ نارس.
-
نیم پز
لهجه و گویش تهرانی
ناقص و الکن، ناپخته
-
کال و کدو
فرهنگ گنجواژه
خام و سخت، نارس و ناپخته.
-
خم
واژهنامه آزاد
خُم:خودم، مقابل خُش:خودش. خام و ناپخته.
-
ناپختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāpoxtegi ۱. ناپخته بودن؛ خامی.۲. ناآزمودگی.
-
خام
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - ناپخته . 2 - چرم دباغی نشده . 3 - بی تجربه . 4 - ناپیراسته .
-
اخکوز
لغتنامه دهخدا
اخکوز. [ اَ ] (اِ) چغاله بادام . || خرمای ناپخته . (شعوری ).