کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپاک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ناپاک رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nāpākrāy آنکه رای و تدبیرش درست نباشد؛ بداندیشه؛ [قدیمی، مجاز] بداندیش.
-
ناپاک رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] nāpākro[w] بدروش؛ بدکار.
-
ناپاک زاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹ناپاکزاده› [قدیمی، مجاز] nāpākzād ۱. حرامزاده؛ ولدالزنا.۲. کسی که اصیل و نجیب نباشد: ◻︎ آن دد ناپاکزاد از هیبتت جان داد از آنک / بود در گوشش هنوز افغان افغان ای ملک (قاآنی: ۹۲۷).
-
پاک و ناپاک
لغتنامه دهخدا
پاک و ناپاک . [ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) درست و نادرست .
-
جستوجو در متن
-
besmirching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذ کردن، لکه دار کردن، ناپاک کردن
-
besmirch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط کردن، لکه دار کردن، ناپاک کردن
-
unsprouting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپاک کردن
-
impermeabilize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپاک کردن
-
unshelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپاک کردن
-
unscoffing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپاک کردن
-
besmirched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غافلگیر شد، لکه دار کردن، ناپاک کردن
-
besmirches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغشته به، لکه دار کردن، ناپاک کردن
-
vitiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجذوب کردن، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن
-
vitiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویلیامز، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن
-
vitiated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن