کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نأناء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نأناء
لغتنامه دهخدا
نأناء. [ ن َءْ] (ع ص ) نَأنَاء، نأناء، نؤنؤ؛ مرد سست و ضعیف .(منتهی الارب ). عاجز ضعیف . (معجم متن اللغة). عاجز جبان . (المنجد) (اقرب الموارد). عاجز درمانده . (منتهی الارب ). درمانده ٔ جبان و ضعیف . (ناظم الاطباء). || بسیار برگرداننده ٔ حدقه ٔ چ...
-
نأناء
لغتنامه دهخدا
نأناء.[ ن َءْ ن َءْ ] (ع ص ) نأناء. رجوع به نأناء شود.
-
جستوجو در متن
-
نأناءة
لغتنامه دهخدا
نأناءة. [ ن َءْ ن َ ءَ ](ع مص ) خورش نیکو دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): نأناء فلاناً؛ احسن غذائه . (المنجد). || بازداشتن . (منتهی الارب ). بازداشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نهی کردن و بازداشتن کسی را از کاری که میخواهد ب...
-
درمانده
لغتنامه دهخدا
درمانده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پریشان . تنگدست . بی کمک . عاجز. ناچار. (ناظم الاطباء). ناتوان افتاده . از کار افتاده . رنجور. ازپاافتاده . فرومانده . حسیر. قردم . کلیل . (منتهی الارب ). لهیف . محصر. (دهار). مسکین . مضطر. مفهوت . مُلْجاء. (منته...