کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناویژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناویژه
/nāviže/
معنی
غیر خالص؛ غشدار؛ مغشوش؛ آمیخته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناویژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) (ص .) ناپاک ، آمیخته .
-
ناویژه
لغتنامه دهخدا
ناویژه . [ ژَ / ژِ ] (ص مرکب ) بخلاف ویژه که به معنی خالص و خاصه و پاک و صاف آمده . (آنندراج ) (انجمن آرا). کثیف . ناپاک . عیب ناک . آمیخته . مغشوش . (برهان قاطع)(آنندراج ). ناپاک . مغشوش . (انجمن آرا). (از: نا، پیشوند نفی و سلب + ویژه ) به این معنی ...
-
ناویژه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāviže غیر خالص؛ غشدار؛ مغشوش؛ آمیخته.
-
واژههای مشابه
-
سود ناویژه
لغتنامه دهخدا
سود ناویژه . [ دِ ژَ / ژِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفع غیرخالص . (فرهنگستان ).
-
ناویژه کار
دیکشنری فارسی به عربی
عامي
-
nonspecific repair strategy
راهبرد ترمیمی ناویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] راهبردی غیراختصاصی برای ترمیم ارتباط ناموفق
-
بصورت سود ناویژه بدست اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
مجموع اجمالي
-
جستوجو در متن
-
cosmic radiation
تابش کیهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تابش زمینهای که منبع کهکشانی و فراکهکشانی ناویژه دارد
-
grossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخراج، بزرگ کردن، جمع کردن، زمخت کردن، کلفت کردن، بصورت سود ناویژه بدست اوردن
-
laymen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپلئون، شخص غیر روحانی، شخص عامی، شخص غیر وارد، ناویژه کار، خارج از حرفه یا فن خاصی
-
layman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخص غیر روحانی، شخص عامی، شخص غیر وارد، ناویژه کار، خارج از حرفه یا فن خاصی
-
نفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ ضرر] naf' فایده؛ سود؛ بهره.〈 نفع خالص: (اقتصاد) = سود۱ 〈 سود ویژه〈 نفع غیرخالص: (اقتصاد) = سود۱ 〈 سود ناویژه
-
grosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grosses، قراص، درشت بافت، توده، جمع کل، بزرگ کردن، جمع کردن، زمخت کردن، کلفت کردن، بصورت سود ناویژه بدست اوردن