کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناوی
/nāvi/
معنی
سرباز نیروی دریایی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
jack-tar, mariner, sailor, seafarer, seaman
-
جستوجوی دقیق
-
ناوی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) سربازی که در نیروی دریایی خدمت می کند.
-
ناوی
لغتنامه دهخدا
ناوی . (ص نسبی ، اِ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است . (از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
-
ناوی
لغتنامه دهخدا
ناوی .(ع ص ) اشتر فربه . ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
-
ناوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ناو، اسم) ‹نابین› (نظامی) nāvi سرباز نیروی دریایی.
-
ناوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] nāvi دو استخوان در مچ دستوپا.
-
ناوی
دیکشنری فارسی به عربی
بحار
-
واژههای مشابه
-
ناوی شصت
لغتنامه دهخدا
ناوی شصت . [ ش َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت ، در 52 هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 14 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است و 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
چشمه ناوی
لغتنامه دهخدا
چشمه ناوی . [ چ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 6 هزارگزی جنوب باختری ایوانکی واقع است . و 280 تن سکنه دارد. محصول این آبادی غلات ، خربزه و لبنیات است و شغل اهالی زراعت ، گله داری و بافتن جوال و جاجیم . این آبادی از راه شو...
-
جستوجو در متن
-
navi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناوی
-
scaphoids
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاپویید، ناوی
-
scaphoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، ناوی، زورقی
-
supply ship
ناو تدارکاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند
-
sailor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملوان، ملاح، دریا نورد، ناوی، قایق بادبانی