کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناودان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سُول
لهجه و گویش تهرانی
ناودان
-
ناسال
واژهنامه آزاد
ناودان
-
سلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] selk ناودان؛ آبراهه.
-
سلکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ سلک] [قدیمی] selkak ناودان کوچک.
-
میزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: مآزیب و موازیب و میازیب] [قدیمی] mizāb ناودان؛ آبراهه.
-
rainspout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزش، ناودان
-
نمط آب
واژهنامه آزاد
ناودان (نَمَط اُو)
-
آبریز
واژگان مترادف و متضاد
میزاب، ناو، ناودان
-
sulcus bicipitalis lateralis
شیار دوسر خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناودان دوسر خارجی
-
sulcus bicipitalis medialis
شیار دوسر داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناودان دوسر داخلی
-
sulcus bicipitalis radialis radial bicipital sulcus
شیار دوسر زند خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناودان دوسر خارجی
-
sulcus bicipitalis ulnaris
شیار دوسر زند داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناودان دوسر داخلی
-
شلکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شلکه› [قدیمی] šelkak ناودان؛ سوراخ راهآب در زیر دیوار.
-
numismatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناودان، وابسته به سکه شناسی
-
شُرشٌری
لهجه و گویش تهرانی
ناودان معلق در هوا