کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناهموار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناهموار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طوق , کشکشة
-
واژههای مشابه
-
hackly fracture
شکست ناهموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شکستی در برخی کانیها یا سنگها که در آن سطح شکستگی دندانهدار و تیز است
-
ناهموار آمدن
لغتنامه دهخدا
ناهموار آمدن . [ هََ م ْ م َ دَ ] (مص مرکب ) گران آمدن . دشخوار آمدن . قابل تحمل نبودن .- ناهموار آمدن سخن یا عملی ؛ سخت گران آمدن آن . ملایم طبع و قابل تحمل نبودن آن .
-
ناهموار بریدن
دیکشنری فارسی به عربی
نتوء
-
زمین ناهموار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: senglâx طاری: sangokâl / nâhumvâr طامه ای: zemin-e nâsâf طرقی: zimin-e nâhamvâr کشه ای: zimin-e nâhamvâr نطنزی: zemin-e nâsâf
-
شخت و ناهموار
فرهنگ گنجواژه
مشکل.
-
جستوجو در متن
-
مسطح کردن
واژگان مترادف و متضاد
صاف کردن، هموار کردن، تخت کردن ≠ ناهموار کردن
-
تسطیح
واژگان مترادف و متضاد
۱. صاف، هموار، تراز ≠ ناهموار ۲. هموارسازی ≠ ناهموارسازی ۳. صاف کردن، همسطح کردن، هموار کردن ≠ ناهموار کردن
-
ruffled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شده، موجدار کردن، گره زدن، تاه کردن، بر هم زدن، چروک کردن، ناهموار کردن، ژولیده کردن، براشفتن
-
strung
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناهموار، رشته کردن، به نخ کشیدن، بصف کردن، زهدار کردن، نخ کردن، زه انداختن به، کشیدن
-
contorts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
contorts، کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن
-
contorting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت، کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن
-
distorting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریف، تحریف کردن، کج کردن، از شکل طبیعی انداختن، پیچاندن، ناهموار کردن، بر گرداندن