کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناهمسانگردی لرزهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
anisotropy
ناهمسانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناهمسانی خواص فیزیکی محیط در تمام راستاها
-
دوقلوهای ناهمسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دوقلوهای دوزاگ
-
dipole anisotropy
ناهمسانگردی دوقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تغییرات ظاهری در دمای تابش زمینهکیهانی (cosmic background) که از حرکت منظومۀ شمسی به وجود میآید
-
seismic anisotropy
ناهمسانگردی لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تغییر سرعت امواج لرزهای در نتیجۀ تغییر راستای انتشار و تغییر جهت قطبیدگی
-
magnetocrystalline anisotropy
ناهمسانگردی مغنابلورین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] کیفیتی ذاتی در کانیها بر پایۀ مقدار انرژیای که هر اتم برای حرکت دادن مغناطش بلور از یک جهت بلورشناختی به جهت دیگر نیاز دارد
-
coefficient of anisotropy
ضریب ناهمسانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ریشۀ دوم نسبت مقاومتویژۀ عرضی واقعی به مقاومتویژۀ طولی واقعی در مادۀ ناهمسانگرد
-
جستوجو در متن
-
seismic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه ای، وابسته به زمین لرزه، متزلزل
-
seismically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه ای
-
seismical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه ای
-
fringed loosestrife
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه ای نازک
-
seismic disturbance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال لرزه ای
-
اکلیل
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تاج ، افسر. 2 - گردی است براق به رنگ های طلایی ، نقره ای ، سبز و غیره .
-
قل
لغتنامه دهخدا
قل . [ ق ِل ل ] (ع مص ) کم گردیدن . || کم شدن مال کسی . || لاغر وکوتاه شدن . (اقرب الموارد). || (اِ) هسته ٔ خرما یگانه رسته ٔ سست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (بحرالجواهر). || لرزه و فسره . (اقرب الموارد): اخذه قل ؛ ای رعدة. (منتهی ...
-
صفحه کلاچ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) [ ع - فا. ] (اِ.) صفحة گردی در دستگاه کلاچ با رویه ای از مادة مقاوم در برابر سایش که اصطکاک ایجاد می کند و رابط بین چرخ لنگر و دیسک کلاچ است .