کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نانوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نانوا
/nānvā/
معنی
کسی که نان میپزد و میفروشد؛ نانفروش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خباز، شاطر، نانپز، نانفروش
دیکشنری
baker
-
جستوجوی دقیق
-
نانوا
واژگان مترادف و متضاد
خباز، شاطر، نانپز، نانفروش
-
نانوا
فرهنگ فارسی معین
(ص . اِ.) نان پز.
-
نانوا
لغتنامه دهخدا
نانوا. [ نان ْ ] (اِ مرکب ) (از: نان + وا، پسوند اتصاف ) نانبا کردی : نان پان [ نان پزخانه ] از پان = وان (فارسی ) . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نان پز. (آنندراج ). کسی که نان می سازدو میفروشد. خباز. (ناظم الاطباء). طالم : سوی نانوا شد سبک باغبا...
-
نانوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹نانبا› nānvā کسی که نان میپزد و میفروشد؛ نانفروش.
-
نانوا
دیکشنری فارسی به عربی
خباز
-
نانوا
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nunvâ طاری: nunbâ طامه ای: nunvâ طرقی: nunvâ کشه ای: nunbâ نطنزی: nunvâ
-
واژههای مشابه
-
بقال و نانوا
فرهنگ گنجواژه
کاسبها.
-
جستوجو در متن
-
breadmaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نانوا
-
خباز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] xabbāz = نانوا
-
نانبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] nānbā = نانوا
-
نان پز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) nānpaz = نانوا
-
bread maker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نانوا
-
نونوا
لهجه و گویش تهرانی
نانوا