کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامیدن
/nāmidan/
معنی
خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام؛ نام نهادن.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: نامید
بن حال: نام
دیکشنری
call, designate, dub, entitle, name, term
-
جستوجوی دقیق
-
نامیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) اسم گذاشتن .
-
نامیدن
لغتنامه دهخدا
نامیدن . [ دَ ] (مص ) (از: نام + یدن ، پسوند مصدری ) پهلوی : نامینیتن (نام گذاشتن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام گذاشتن . (فرهنگ نظام ). اسم گذاشتن . (ناظم الاطباء). تسمیه . نام نهادن . موسوم کردن . نام دادن . || کسی را به نام خواندن . احضار کر...
-
نامیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: nāmītan] nāmidan خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام؛ نام نهادن.
-
نامیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب , اهل (فعل ماض) , رشح
-
جستوجو در متن
-
نامیدنی
لغتنامه دهخدا
نامیدنی . [دَ ] (ص لیاقت ) قابل نامیدن . رجوع به نامیدن شود.
-
تَسْمِيَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
ناميدن
-
terming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چطوری، نامیدن
-
هِنا کِردن
لهجه و گویش بختیاری
henâ kerdan صدا کردن، نامیدن.
-
موسوم کردن
واژگان مترادف و متضاد
نامیدن، اسم گذاشتن
-
رشح
دیکشنری عربی به فارسی
کانديد کردن , ناميدن , معرفي کردن , نامزد کردن
-
denominate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف کردن، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف شده، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف می کند، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به