کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناموس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناموس
/nāmus/
معنی
۱. شرف.
۲. عفت؛ عصمت.
۳. [مجاز] خواهر یا مادر یا همسر مرد که وظیفۀ حفظ حرمت آنها بر عهدۀ اوست.
۴. [مجاز] صاحب سر؛ آگاه و مطلع به باطن امور.
۵. [قدیمی] راز؛ سر.
۶. [قدیمی] مرد ماهر و کاردان.
۷. [قدیمی] کمینگاه صیاد.
〈 ناموس اکبر: [قدیمی، مجاز] جبرئیل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پاکدامنی، عصمت، عفت
۲. آبرو، احترام، شرف، عرض، عزت
۳. عیال، مستوره، همسر
۴. خودپسندی، عجب، کبر
۵. احکام، شریعت
۶. قاعده، قانون
۷. ریا، سالوس
۸. آوازه، اشتهار، بانگ، صیت
۹. تزویر، حیله، مکر،
۱۰. فرشته، ملک
۱۱. جبرئیل
۱۲. وحی
۱۳. تدبیر، کیاست
دیکشنری
honor, reputation
-
جستوجوی دقیق
-
ناموس
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاکدامنی، عصمت، عفت ۲. آبرو، احترام، شرف، عرض، عزت ۳. عیال، مستوره، همسر ۴. خودپسندی، عجب، کبر ۵. احکام، شریعت ۶. قاعده، قانون ۷. ریا، سالوس ۸. آوازه، اشتهار، بانگ، صیت ۹. تزویر، حیله، مکر، ۱۰. فرشته، ملک ۱۱. جبرئیل ۱۲. وحی ۱۳. تدبیر، کیاست
-
ناموس
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) 1 - آبرو، نیک نامی . 2 - قانون و شریعت الهی . 3 - عصمت ، شرف . ج . نوامیس .
-
ناموس
لغتنامه دهخدا
ناموس . (معرب ، اِ) احکام الهی . (برهان قاطع). شریعت . (اقرب الموارد) (المنجد). قانون و شریعت و احکام الهی . (ناظم الاطباء). هو الشرع الذی شرعه اﷲ. (تعریفات ) : یکی روز بود که عیسی تعلیم میداد معتزله نشسته بودند و او ناموس می آموزانید. (ترجمه ٔ دیاتس...
-
ناموس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی، جمع: نوامیس] nāmus ۱. شرف.۲. عفت؛ عصمت.۳. [مجاز] خواهر یا مادر یا همسر مرد که وظیفۀ حفظ حرمت آنها بر عهدۀ اوست.۴. [مجاز] صاحب سر؛ آگاه و مطلع به باطن امور.۵. [قدیمی] راز؛ سر.۶. [قدیمی] مرد ماهر و کاردان.۷. [قدیمی] کمین...
-
ناموس
دیکشنری فارسی به عربی
شرف
-
ناموس
واژهنامه آزاد
شریعت. آبرو
-
ناموس
واژهنامه آزاد
شریعت. آبرو
-
واژههای مشابه
-
نأموس
لغتنامه دهخدا
نأموس .[ ن َءْ ] (ع اِ) فترة الصیاد. (معجم متن اللغة). کازه ٔ شکارچی . لغتی است در ناموس . رجوع به ناموس شود.
-
کین ناموس
لغتنامه دهخدا
کین ناموس . (اِخ ) رجوع به کین نام شود.
-
هتک ناموس
لغتنامه دهخدا
هتک ناموس . [ هََ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تجاوز به زن . لکه دار ساختن گوهر عفت زن خواه بعنف و تهدید و یا غیر آن باشد. ماده ٔ 207 قانون مجازات عمومی هتک ناموس را بموارد مختلف تقسیم کرده و برای هر یک مجازاتی مقرر داشته است .
-
ناموس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ معر - فا. ] (مص ل .) تظاهر به زهد و تقوی '.
-
ناموس اکبر
لغتنامه دهخدا
ناموس اکبر. [ س ِ اَ ب َ ] (اِخ ) جبرئیل . (اقرب الموارد) (ازناظم الاطباء) (السامی ). کنایه از جبرئیل است . (برهان قاطع). لقب جبرئیل علیه السلام . (از آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). مرحوم دهخدا چنین یادداشت کرده اند: کلمه ٔ یونانی است و ...
-
ناموس الاکبر
لغتنامه دهخدا
ناموس الاکبر. [ سُل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) جبرئیل . ناموس اکبر. رجوع به ناموس اکبر شود.
-
ناموس پرست
لغتنامه دهخدا
ناموس پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) غیور. که از عرض خویش دفاع کند. ذائد.