کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامه چهارم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وصیت نامه
فرهنگ واژههای سره
سفارشنامه، درگذشتنامه، سپارش نامه
-
ساقی نامه
لغتنامه دهخدا
ساقی نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که در آن شاعرخطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بی ثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را بعلت ذکر باده و جام با سایراشعار خمریه مناسبتی ا...
-
سقطی نامه
لغتنامه دهخدا
سقطی نامه . [ س َ ق َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) فهرست اسپان فوت شده در لشکر. (آنندراج ).
-
شهادت نامه
لغتنامه دهخدا
شهادت نامه . [ ش َ دَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گواهی نامه . تصدیق . (یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح دانشگاهی ، تصدیق نامه ای دائر به گذراندن ماده ای از دروس یا واحدی از دروس و قبول شدن در امتحان آن ماده یا واحد درس . دیپلم .
-
صندلی نامه
لغتنامه دهخدا
صندلی نامه . [ ص َ دَ م َ ] (اِخ ) نام داستان امیر حمزه است که بر صندلی نشسته با پهلوانان مشورت می کرد : قصه ٔ حمزه ٔ بی اصل زمان آخر شدصندلی نامه ٔ دردسر ما باز بجاست .محسن تأثیر (آنندراج ).
-
عدل نامه
لغتنامه دهخدا
عدل نامه . [ ع َم َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتاب و نامه ٔ عدل : چو دست را به قلم برد و عدل نامه نوشت قلم شود به سر تیغ داد، دست ستم .سوزنی .
-
عامل نامه
لغتنامه دهخدا
عامل نامه . [ م ِم َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم یا فرمانی که در تصرف کردن اراضی و جز آن به شخص داده میشود. (ناظم الاطباء).
-
غم نامه
لغتنامه دهخدا
غم نامه . [ غ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند. نامه ٔ غم انگیز : چو مادر فروخواند غم نامه راسیه کرد هم جام و هم جامه را.نظامی .
-
فراست نامه
لغتنامه دهخدا
فراست نامه . [ ف ِ س َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتابی که در آن بیان علم قیافه مندرج باشد. (آنندراج ).
-
فراق نامه
لغتنامه دهخدا
فراق نامه . [ ف ِ / ف َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن شرح جدایی از دوست بود : فراق نامه ٔ سعدی به هیچ گوش نیامدکه دردی از سخنانش در او نکرد سرایت . سعدی .فراق نامه ٔ سعدی عجب که در تو نگیردو اًن شکوت الی الطیر نحن فی الوکناتی . سعدی .رجوع ب...
-
فتح نامه
لغتنامه دهخدا
فتح نامه . [ ف َم َ / م ِ ] (اِ مرکب ) فیروزی نامه . (یادداشت بخط مؤلف ). نامه ای که از جانب سلطان یا سپهسالار لشکر پس از فتح اقطار ممالک نوشته میشد تا به همه ٔ مردم آگاهی داده شود. اگر لشکر شکست میخورد این نامه را «شکست نامه » می گفتند و لازم بود د...
-
فتوت نامه
لغتنامه دهخدا
فتوت نامه . [ ف ُ ت ُوْوَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتابی که در آن آداب و اصول آیین جوانمردی نوشته شده باشد. رجوع به فتوت شود.
-
شکایت نامه
لغتنامه دهخدا
شکایت نامه . [ ش ِ ی َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ای که حاکی از شکایت و دادخواهی باشد. تظلم نامه . (فرهنگ فارسی معین ). شکوائیه . دادخواست : در این موضع از مظلمه و شکایت نامه از خلاصه ٔ معانی او بر وجه اختصار بعضی یاد کردم . (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 182)...
-
صداق نامه
لغتنامه دهخدا
صداق نامه . [ ص َ / ص ِ م َ یا م ِ ] (اِ مرکب ) قباله ٔ زناشوئی . مهرنامه . عقدنامه : و بیرون از خطبه خواندن و حجتهای قروض وصداق نامه هیچ کاغذ ننویسد. (تاریخ غازانی ص 220).
-
صحت نامه
لغتنامه دهخدا
صحت نامه . [ ص ِح ْ ح َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قولی است در علم موسیقی ساخته ٔ نصیرالدین طوسی . (غیاث اللغات ) : صددل بیمار کرد انباز تصنیف سخن هر صریر خامه ٔ تأثیر صحت نامه است . محسن تأثیر.و در تعریف طاهرای چهارتاری : نوای بلبلان شرمنده ٔ اوبصحت ن...