کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامه رسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامه رسان
/nāmere(a)sān/
معنی
کسی که نامههای مردم را میرساند؛ کارمند ادارۀ پست که مٲمور رسانیدن نامهها به صاحبان آنها است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
dispatcher, letter carrier, mailman, messenger, postman
-
جستوجوی دقیق
-
نامه رسان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) (ص فا.) نامه بر، نامه آور.
-
نامه رسان
لغتنامه دهخدا
نامه رسان . [ م َ / م ِ رَ ] (نف مرکب ) رساننده ٔ نامه . قاصد. نامه بر. نامه آور. پیک : باد سحری نامه رسان من و تست ای باد چه مرغی که پرت باد درست .خاقانی .
-
نامه رسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) nāmere(a)sān کسی که نامههای مردم را میرساند؛ کارمند ادارۀ پست که مٲمور رسانیدن نامهها به صاحبان آنها است.
-
نامه رسان
دیکشنری فارسی به عربی
بريد , ساعي البريد
-
واژههای مشابه
-
نامة
لغتنامه دهخدا
نامة. [ نام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نام ّ است . (از اقرب الموارد). رجوع به نام ّ شود. || حیاةالنفس . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). حیات نفس . (منتهی الارب ). || حس و حرکة. نأمة. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) حس . جنبش . (منتهی الارب ). معروفت...
-
نأمة
لغتنامه دهخدا
نأمة. [ ن َءْ م َ ] (ع اِ) سرود یا آواز. (منتهی الارب ) نغمه . صوت . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). || اسکت اﷲ نأمته ؛ بمیراند او را. (منتهی الارب ) . اماتة. (المنجد). رجوع به نامة.
-
عشق نامه
لغتنامه دهخدا
عشق نامه . [ ع ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ عاشقانه . (فرهنگ فارسی معین ). شیفتگی نامه . محبت نامه : بالای هزار عشق نامه آراسته شد به نوک خامه .نظامی .
-
گزارش نامه
لغتنامه دهخدا
گزارش نامه . [ گ ُ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتاب تعبیر خواب . || کتاب تفسیر. (برهان ) (آنندراج ). آن را گزارشی نامه هم میگویند. رجوع به گزارش و گزارنامه و گزاره نامه شود.
-
گزاره نامه
لغتنامه دهخدا
گزاره نامه . [ گ ُ رَ / رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گزارش نامه است که کتاب تعبیر خواب و تفسیر باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
گواهی نامه
لغتنامه دهخدا
گواهی نامه . [ گ ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن یک یا چند کس گواهی خود را نویسند. شهادت نامه . || تصدیق نامه ای که گذراندن تحصیلات شش ساله ٔ دبیرستان یا دوره ٔ دانشگاه را گواهی کند. دیپلم . لیسانس . || تصدیق نامه .اجازه نامه برای انجام داد...
-
کرسی نامه
لغتنامه دهخدا
کرسی نامه .[ ک ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نسب نامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شجره ٔ خاندان . شجره نامه . (ناظم الاطباء).
-
گاه نامه
لغتنامه دهخدا
گاه نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) تقویم ، و پهلوی آن گاهنامک است .
-
کرایه نامه
لغتنامه دهخدا
کرایه نامه . [ ک ِ ی َ / ی ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) اجاره نامه . (ناظم الاطباء). رجوع به اجاره نامه شود.
-
کسبت نامه
لغتنامه دهخدا
کسبت نامه . [ ک ِ ب َ م َ / م ِ ] (اِخ )نام کتابی در سرگذشت حجام و فصاد. (ناظم الاطباء).